گنجور

 
صفی علیشاه

بسم االله الرحمن الرحیم

الر تِلْکَ آیٰاتُ اَلْکِتٰابِ وَ قُرْآنٍ مُبِینٍ (۱) رُبَمٰا یَوَدُّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کٰانُوا مُسْلِمِینَ (۲) ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ اَلْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (۳) وَ مٰا أَهْلَکْنٰا مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّٰ وَ لَهٰا کِتٰابٌ مَعْلُومٌ (۴) مٰا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهٰا وَ مٰا یَسْتَأْخِرُونَ (۵) وَ قٰالُوا یٰا أَیُّهَا اَلَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ اَلذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ (۶) لَوْ مٰا تَأْتِینٰا بِالْمَلاٰئِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ اَلصّٰادِقِینَ (۷) مٰا نُنَزِّلُ اَلْمَلاٰئِکَةَ إِلاّٰ بِالْحَقِّ وَ مٰا کٰانُوا إِذاً مُنْظَرِینَ (۸) إِنّٰا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکْرَ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ (۹) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ اَلْأَوَّلِینَ (۱۰) وَ مٰا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ کٰانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۱۱) کَذٰلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ اَلْمُجْرِمِینَ (۱۲) لاٰ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ اَلْأَوَّلِینَ (۱۳) وَ لَوْ فَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بٰاباً مِنَ اَلسَّمٰاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ (۱۴) لَقٰالُوا إِنَّمٰا سُکِّرَتْ أَبْصٰارُنٰا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ (۱۵)

بنام خدای بخشندۀ مهربان

الر ، این آیتهای کتاب و قرآنست روشن (۱) که آرزو کنند آنان که کافر شدند که کاش بودند مسلمانان (۲) واگذار ایشان را تا بخورند و کامرانی کنند و مشغول کند ایشان را آرزو و پس زود باشد که بدانید (۳) و هلاک نکردیم هیچ دهی را مگر آنکه بود مر او را نوشته معلوم (۴) بیش نیفتد هیچ امتی از اجلش و باز پس نمانند (۵) و گفتند ای آنکه فرو فرستاده شده بر او ذکر بدرستی که تو هر آینه دیوانۀ (۶) چرا نمی‌آری بما فرشتگان را اگر هستی از راستگویان (۷) فرو نمی‌فرستیم ملائکه را مگر بحق و نباشد آن‌گاه از مهلت‌دادگان (۸) بدرستی که ما فرو فرستادیم ذکر را و بدرستی که ما مر او را نگاهدارندگانیم (۹) و بدرستی که فرستادیم پیش از تو در گروه‌های پیشینیان (۱۰) و نمی‌آمد ایشان را هیچ رسولی مگر که بودند آن استهزا می‌کردند (۱۱) همچنین در میاریم آن را در دلهای گناهکاران (۱۲) ایمان نمی‌آورند بآن و بدرستی که گذشته است آئین پیشینیان (۱۳) و اگر می‌گشادیم بر ایشان دری از آسمان پس می‌بود در آن که همه روزه ببالا می‌رفته باشند (۱۴) هر آینه می‌گفتند جز این نیست بسته شده چشمهای ما بلکه مائیم گروه سحرکرده‌شدگان (۱۵)

کرد هم در سورۀ الحجر ابتدا

حق تعالی از الف وز لام و را

هست الف انشاء از ذات الاحد

که تجلّی کرده از خود او به خود

زآن تجلّی عقل اول شد بپا

باطنش جبریل و ظاهر مصطفی(ص)

لام و را یعنی که جبرئیل و رسول

ختم از ایشان دور امکان در نزول

بر نبی با جبرئیل اندر خطاب

آمد از حق تِلْکَ آیاتُ الْکِتَاب

هست قرآن مبین در هر ورق

مر جدا سازنده باطل ز حق

ای بسا که کافران دارند دوست

کاش ما بودیم مسلم، کآن نکوست

و اینست وقتی که مسلمانی قوی

گشته باشد از فتوح معنوی

مؤمنان گردند شاد و شیرگیر

دشمنان مغلوب و مفلوک و اسیر

واگذار ای احمد (ص) کامل بیان

تا خورند از هر چه خواه ند این خسان

بهره مند آیند از هر نیک و بد

و آرزوهاشان کند مشغول خود

زود باشد که بدانند آن رمه

شومی کردار و سوء خاتمه

ما نکردیم اهل دیهی را تباه

جز زمانی که مقدّر بُد به گاه

یعنی آن مکتوب اندر لوح بود

آمد از غیب قَدَر پس در شهود

هیچ نگرفتند پیشی ساعتی

وقت را هم پس نماندند امتی

کافران گفتند ای آن کو نزول

یافت بر وی ذکر مجنونی و گول

وز جنون خویش از روی کلام

خود به نِسیه بازمان خوانی مدام

تو چرا ناری به ما افرشتگان

بر گواهی در رسالت ز آسمان

گر تویی از راستگویان بی ز شک

بر گواهی نزد ما آور ملک

حق تعالی گوید ایشان را جواب

نی فرشته ما فرستیم از شتاب

جز به حق یعنی که اندر ساعتی

که نباشد بهر ایشان مهلتی

ما فرستادیم قرآن را و چند

حافظم آن را خود از هر ناپسند

هم فرستادیم پیش از تو یقین

مر رسولان در گروه اولین

هم بدیشان نامد از پیغمبران

جز که می کردند استهزاء بدان

همچنان که سابقین را در قلوب

عظمت ذکر اندر افکندیم خوب

از پی اتمام حجت در سبل

پس نیاوردند ایمان بر رسل

همچنین اندر قلوب مجرمان

ذکر را ظاهر نماییم این زمان

افکنیم اعنی به قلب این گروه

عظم قرآن را که خاص است از وجوه

لیک ایمان ناورند از ذکر و پند

عادت پیشینیان بگذشته چند

عادت حق بر هلاک طاغیان

گشته جاری یعنی اندر هر زمان

باز خواهند از رسولان نه از صلاح

معجزة دیگر به وجه اقتراح

ز آسمانشان در گشاییم ار که چند

تا که هر روزی بر آن بالا روند

می بگویند آن کسان نبود جز این

سُکِّرَت أبصَارُنَا بِالْسِّحر هین

بلکه ما هستیم مسحورون همه

چشم ما را بسته اند از واهمه