گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

خنده ساقی دگر در ساغر آتش می‌زند

خنده کو زآن لب بود در کوثر آتش می‌زند

آنقدر بگداز کز سوز تو یار آگه شود

بی‌مروت نیست حسن آبی بر آتش می‌زند

هجر هم وصل است چون بر دوست روشن گشت حال

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

باز در دل شعله‌های آفتاب افکنده‌ایم

طرح آبادی درین دیر خراب افکنده‌ایم

زوربازوی طلب بین کاندرین نخجیرگاه

بارها خقاش را بر آفتاب افکنده‌ایم

جلوه حسرت دل از ما برد ورنه صد سحر

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

یاد آن روزی که در میخانه ساغر می‌زدیم

چون تهی می‌گشت دست از جام بر سر می‌زدیم

خواه کنج بیضه خواهی آشیان خواهی قفس

هر کجا بودیم از کنج طلب پر می‌زدیم

مقصد ما سیر گلخن بود ورنه کی چو خس

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

سکه به نام عجز زد شوکت پادشاهیم

کوکبه سوز فتح شد صولت بی‌سپاهیم

کشتی موج هستیم تا به مراد خس طپم

خورده ز خون ناخدا آب گل تباهیم

داغم و نوبهار را خلعت خرمی دهم

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

از شهیدان تو فرمان بردن و جان باختن

وز تو کردن گوی سرشان را و چوگان باختن

جان فدای تیغ نازی باد کز روی نیاز

می‌توان صد جانش در راه شهیدان باختن

کفر کو تا پیشش اندازم که بی‌شرمی بود

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

ساقی به سودا جام رو کن

تسخیر ولایت سبو کن

بی گل چو حباب خانه‌ها ساز

دیوار و درش ز آبرو کن

خمیازه صبح دیرمان شد

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - درستایش نامه دوست

 

قاصد آورد مرا نامه‌ای از حضرت دوست

گنج باد آورد آن نامه و آن باد مراد

نه بدان‌سان که بود شیوه ارباب مجاز

قدری کاغذ پیچیده پر از مد مداد

نامه‌ای نامیه سبزه باغ تحقیق

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - در تقاضا

 

ای آن که ز نور صبح چراغت

افروخته شد چو از حیا روی

افروز چراغ عیش ما را

ز آن تازه گیای آشنا روی

زآن جوهر آشنا که آمیخت

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - تقاضا

 

ای آنکه ز نور حق چراغت

افروخته شد چو از حیا روی

افروز چراغ عیش ما را

زآن تازه گیاه آشنا روی

زآن جوهر آشنا که آمیخت

[...]

۸ بیت
فصیحی هروی