سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴ - خواهی بوفا گوش بتا خواهی کین توز
بنمود بمن روی نگارین خود امروز
دلبند من آن کرد که مه روی کله دوز
در آرزوی روی نگاریش بدم دی
آن آرزوی دینه من راست شد امروز
میتافت بکف رشته و میدوخت بسوزن
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸ - دهقان زاده
مدح دهقان زاده طبع از زنگ بزداید مرا
تا نگویم مدحت او، طبع نگشاید مرا
تا نکوخواه ویم، دولت نکو خواهد مرا
تا ستایم مرورا، ایام بستاید مرا
شب چو بندیشم که فردا سر نهم بر آستانش
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۷ - چه باید کرد
مرا کر بدر . . . ن یار باید کرد
بزخم خرزه، در . . . ن فکار باید کرد
اگر بدانم کو را دو . . . یه باشد و بس
ز روی شفقت، . . . یه چار باید کرد
وگر درم دهم و بی درم جمع ندهد
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - این غم عشق به پیرانه زیاری جستم
ای پسر تا بمیان پای تو در نگریستم
جز بیک چشم گروگان بر تو نگریستم
زار بگریستنی بود مرا از ره . . . ر
زان گریستن بتو بر درد تو من بگریستم
ببست دانی تو بمعنی و بصورت یکروز
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - تا سر من همی بود بر دوش
. . . ن ترک من، آن بت سیمین
هست سرخ و سپید و گرد و سمین
. . . ایر از آن . . . ن به عافیت هر شب
سیم بستر کند، سمن بالین
تنگ حلقه است . . . ن چو خاتم و ایر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲ - چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی
چرا ز راه لطافت بدین قضیب نیازی
کزین قضیب عزیزی وزین قضیب بنازی
قضیب سخت عزیز است و با منست که او را
به صد زبان بنوازم، زهی غریب نوازی
به دست گیرم و آنگه بدو چه گویم، گویم
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حنائی
دید حنائی به . . . یلر میل زن خویش
وانچه کلان . . . ایر شهر خیل زن خویش
برد زنش را به . . . ایر خوردن مهمان
رفت بهر خانه ای طفیل زن خویش
داد به . . . ادن بزن سبیل و ز کنجی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - نجم کلاهدوز
غلام طلعت نجم کلاهدوز منم
حکیمِ ابله و پیرِ جوانسپوز منم
جهان جدم و هستم جهانفروز به هزل
مرا ببین که جهان جانفروز منم
بلند و روشن چو نان به نور خاطر خویش
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - خاطر سوداپز
راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا
صلت فاخر چونانکه بود از بر من
زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست
نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من
هرکه در من کند از دیده اعزار نظر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۳ - سالار بک
سالار بک ای از در احسنت و زه زه
ای خسرو احسان ترا لشکر انبه
زوار شده خسرو احسان ترا خیل
دست تو وزیر است قوی همت و بشکه
اجرائی کز دست سخای تو رهی راست
[...]