راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا
صلت فاخر چونانکه بود از بر من
زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست
نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من
هرکه در من کند از دیده اعزار نظر
اوست مامون من و معتصم و معتز من
دارد آن صدر هنرپیشه که در بیشه نظم
هست هر شاعر چون شیر شکاری بز من
قصب سی گری آنکسس برد از من که بشعر
همبری باشد بر سی گز او سی گز من
شعر من اطلس و خزاست و تو آری در بزم
زند پیچی عوض اطلس و جای خز من
مدت شش مه از آن شعر مطول که گذشت
بایدش خواندن این قطعکک موجز من
صلتی در خور آن شعر فرستند و رنی
شعر من باز فرستند نه ازو نه ز من
پس از این قطعه شیرین ترش انشاء الله
خامئی ناید از این خاطر سوداپز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من
که برفت از بر من بار ستمکاره من
دل نهادم من مسکین به هلاک تن خویش
چه کنم در غم او نیست جز این چاره من
وای بر جان من از بی کسی و تنهانی
[...]
برسیدم به یکی قلعه کهسان و کهن
که در و بامش به هم ریخته، دامن دامن
زیر هر دامنه، غاری شده بگشوده دهن
سر شب هر چه سخن گفته بد، آن پیر به من
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.