سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو
ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو
کی توان فریاد کرد از جور بی بنیاد تو
فتنه و بیداد کن جانا که بر تو فتنه ام
همچو بر تو فتنه ام بر فتنه و بیداد تو
تا تو ایدلبر بشادی زی کله دوزی شدی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵
شه امیر نژادی وزیر والا قدر
که چون تو نیست امیر و وزیر والائی
ز عدل تو چو سمرقند هیچ شهر نبود
چو عزم تو به بخاراست چون بخارائی
همی روی به بخارا و بنده بیطاقت
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷ - سرای بهشت
در خاک شایقی و نجیبی نگاه کرد
شیخ اجل رشیدی و دید آن موافقی
دنیا فرو گذاست برین ناموافقان
بر موجب وفاق نجیبی و شایقی
جنت موافقان را آماده کرده اند
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - شنیدست از کسی کز سنگ سیم آید همی بیرون
به چشم عاشقان آید سرین گرد گلرنگش
زهی خفتنگه نرمش زهی خارشگه تنگش
صفات . . . ن آن کودک چه گویم خود، که آن کودک
همه . . . نست و . . . ن و . . . ن ز پایش تا شتا لنگش
ندانم تا چه خواهد شد به سال بیست کاندر ده
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳ - خط من نیکوست
مدحتم را خط صلت دادی
تا نمودی که خط من نیکوست
بنده هم نیز بنده وار زدم
کوس مدح تو پیش دشمن و دوست
از تقاضای آرز و فرسود
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - مغز خر
مرا مغز خر داد خش دامنم
که تا همچو خر گردن آرم به زیر
چر خر نرم گردن نگشتم ازان
ولیکن چو خر گشته ام سخت ایر
خسورا خسوزادگان ورا
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - چیستان
چو هاروت مرغی نگونسار چیست
دماوند گردن بزیر اندرش
وی اندر میان تشنه و گرسنه
همه آب و نان از فرو دو برش
ز فربهی بکمالی که گر فریش کنی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - نجم دین
ای نجم دین به خط تو عثمان نداد سیم
نه جمله بی میخم باوی چه فن زنم
دل برکنم ز سیم تو تا از برای سیم
آلات روی عثمان چون سیم برکنم
تو بشکنی برای آنچه دهی خط نجم را
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - خر مغ
تاج خرقان به بخارا به لب جوی بشیر
خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن
به سمرقند کنون هم خر مغ میطلبد
تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن
خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - خاک خراسان
خاک خراسان و خاک مملکت چین
همچو دو پله است آب جیحون شاهین
تا ز خراسان نظامی آمد اینجا
این به ثری رفت و آن رسید به پروین
هیچ گرانتر ز سنگ سنگ نظامی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - پرکارتر از سوزنی امروز کجاست
از امت مسیح نبی راهب از تو به
وز امت کلیم نبی از تو جبر به
گردن سطبر کردی از سیم این و آن
با سیلی و مصادره گردن ستبر به
گوئی که صبر کن صلت من بتو رسد
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۸ - حنائی شاعر
حنائیا خبه شد خلق شاعریت مگر
که یک قصیده بگفتی و دم فرو خوردی
بهژده نوزده ممدوح بر همان خواندی
خجل خجل بدر بیستم همی گردی
قصیده تو بتو گفت من که مامه شدم
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵۹ - قوامی
قوامی همچنین بد ساز ماندی
اسیر خرزه یک تاز ماندی
در این یکماهه چندان ایر خوردی
که از دیگر غذاها باز ماندی
در حجره به روی دوستان بر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قطعات » شمارهٔ ۱۷ - دیوان رشیدالدین
هرکه دیوان رشیدالدین را از پس آن
وصف منهاج نظر میکند از آن طیر است
اوست در خیمه این پیر کبیری کبود
هنری شاهی کز هر هنری صد ایر است
هر چه در گیتی مرد سخنست الاوی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قطعات » شمارهٔ ۱۹ - بد دل و بد طلعت و بد روی و بد دیدار
ای کل رواسک کند و سرسر خار
دیو با دیدار تو چو لعبت فرخار
کنگی گنده دهان و گنده ریش و کور
بد دل و بد طلعت و بد روی و بد دیدار
دیگهای مایه تو پر غدد و کرم
[...]