گنجور

 
سوزنی سمرقندی

چو هاروت مرغی نگونسار چیست

دماوند گردن بزیر اندرش

وی اندر میان تشنه و گرسنه

همه آب و نان از فرو دو برش

ز فربهی بکمالی که گر فریش کنی

درود و نایره و روغن و دبیع و فریش

بدین قوافی زین بیشتر نخایم ژاژ

که ژاژ خائی زشت است از من تجریش