گنجور

 
سوزنی سمرقندی

به چشم عاشقان آید سرین گرد گلرنگش

زهی خفتنگه نرمش زهی خارشگه تنگش

صفات . . . ن آن کودک چه گویم خود، که آن کودک

همه . . . نست و . . . ن و . . . ن ز پایش تا شتا لنگش

ندانم تا چه خواهد شد به سال بیست کاندر ده

نگوید آخ، اگر تا . . . یه بفشارد خر غنگش

شنیداست از کسی، کز سنگ سیم آید همی بیرون

ز بهر سیم ورزیدن خوش آمد بوق چون سنگش