گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

کم گیر بهر حادثه عقل کفیل را

بستن به مشت خس نتوان رود نیل را

چشم امید داشتن از اهل روزگار

باشد طبیب درد نمودن علیل را

بال مگس ندارم و بر خویش بسته‌ام

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

مو به موئیم دل و بهر غم یار کم است

همه تن دیده شدیم و پی دیدار کم است

یک جهان شکوه و یک روز قیامت چه کنم؟

حرف بسیار و مرا فرصت گفتار کم است

با چنین قامت و رفتار که من می‌بینم

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

به هنر فخر نکردن هنر مردانست

گهر خویش شکستن گهر مردانست

تن به شمشیر ستم درده و آسوده نشین

از سر خویش گذشتن سپر مردانست

بر سر کوچة مردی گذری کن کانجا

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۴

 

باز هر سو موج ابری جلوه‌گر دارد بهار

فیض عالم در نقاب مشک تر دارد بهار

قطرة ابرست و دریای طراوت موج‌ زن

عالمی را غرقه در آب گهر دارد بهار

صورت شیرین به جای لاله می‌روید ز سنگ

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۹

 

بهرزه سلسله بر هم نمی‌زند آن زلف

به جمع کردن دل می‌کند پریشان زلف

که ضبط دل کند اکنون که با کمال غرور

دو اسبه تاخته در دلبری به میدان زلف؟

سیه گلیمی چون من چه گل تواند چید

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۲

 

نیایم در نظر از ناتوانی هر کجا افتم

چنان از دیده پنهانم که ترسم در بلا افتم

ره افتادگی پیموده‌ام تا پلّة آخر

ازینجا هم اگر افتم نمی‌دانم کجا افتم

تنم تاریست بر ساز غمت اما محالست این

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۴

 

لبی پرشکوه از یاران بی‌مهر و وفا دارم

دلی صد پاره از زخم زبان آشنا دارم

به حال چون منی کافر به کافر رحم می‌آرد

چه دارید ای مسلمانان به من، من هم خدا دارم

گرو با چاره می‌بازم به درد خویش می‌سازم

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۱

 

چسان گرم سخن با آن بت شیرین دهن گردم

سخن بیگانه است آنجا اگر خود من سخن گردم

کجا با یک زبان شرح غم او می‌توان گفتن

مگر از هر سر مو چون زبان گرم سخن گردم

قدم ننهاده‌ام از خود برون در دشت‌پیمایی

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - جواب فیاض به میرزا محمد سعید

 

ای آنکه در کف تو ورق چون رخ نگار

بی‌خامه می‌زند رقم نقش خط بر آب

وی مظهر عجایب فطرت که طبع تو

قادرترست بر سخن از چشم پرحجاب

نخل بلند همّت گلزار خاطرت

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - خطاب به دوستی

 

هان ای صبا که باخبری از نیاز ما

یک صبحدم به گلشن آن کو خرام کن

چون داد کام دل دهی از خاک بوسیش

از خون ما به خاک در او سلام کن

آنگاه از زبان شکوة هجران بیدلان

[...]

۱۵ بیت
فیاض لاهیجی