گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

دل به زلفش می‌کشد آشفته سامانی مرا

می‌:ند تکلیف هندستان پریشانی مرا

رتبة لیلی چو دادش حسن دانستم که عشق

همچو مجنون می‌کند آخر بیابانی مرا

شسته‌ام تا دفتر تعلیم را آسوده‌ام

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

بازم از نو به کمین غمزة پنهانی هست

بازم آمادة قتلم صف مژگانی هست

گِرد لشگرگه آن غمزه بگردم کانجا

هر طرف می‌نگرم جلوة پیکانی هست

مشت خاکم هوس کسب هوایی دارم

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

حسن صورت از بتان چون طبع آتشناک نیست

خانه‌سوز صبر من جز شعلة ادراک نیست

پاکی دامانِ حسن از دولت شرم و حیاست

بی‌حیا گر دامن آیینه باشد پاک نیست

روی گرمی مجلسم هرگز ز شمع کس ندید

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

بر دل از داغ غم قیاسی نیست

خانة کعبه را پلاسی نیست

تکیه کم کن به عقل در ره عشق

پی این خانه بر اساسی نیست

هر کجا عشق دعوی آغازد

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

زلف ساقی از کف و دامان یار از دست رفت

چاره‌سازان چارة کاری که کار از دست رفت

نه گلی در گلستان باقی نه برگی در چمن

بلبلان شوری که دامان بهار از دست رفت

بی‌ تو ما بودیم و چشمی در ره امید و بس

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

نوبهار من که هر خار مرا گل کرد و رفت

ناله‌ام را در فراق خویش بلبل کرد و رفت

باد گلزار جمالش ایمن از خاشاکِ‌نقص

آنکه هر خاشاک ما را دستة گل کرد و رفت

فکرها دارد برای من بهر حسنی بهار

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

شکاری گر به دام افتد چه شد، زینها هزار افتد

خوشا اقبال صیّادی که در دام شکار افتد

گذشتم بر خزان باد بهارم خون به جوش آورد

چه خواهد شد اگر روزی گذارم بر بهار افتد!

محیط عشق خوبان زورق‌آشام است گردابش

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

ز قال رفته‌ام از دست، حال تا چه کند

خیال برد ز کارم وصال تا چه کند

نشاط عیش جدا می‌کُشد ملال جدا

کنون شهید نشاطم ملال تا چه کند

هزار حسرت ممکن شکسته در دل ماند

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰

 

تخم دلخواه درین مزرعه کم سبز شود

دانة عیش فشاندیم که غم سبز شود

نشئة یأس بلندست نباشد عجبی

تخم امید اگر بر سر هم سبز شود

رنگ و بوی هوس از بوم بر دل مطلب

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷

 

چنانم بزم عشرت بی‌لبش دلگیر می‌آید

که موج باده در چشمم دم شمشیر می‌آید

ندانم بر زبان حرف که دارد کلک تقریرم

ولی دانم که بوی خون ازین تقریر می‌آید

به جرم از طاعتم امّیدواری بیشتر باشد

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - خطاب به دوستی که بی‌وفاست

 

ای نازنین که نازش من بر تو باد و بس

بیگانة غم تو مباد آشنای من

ای آشنای دشمن و ناآشنای دوست

وی دشمن مروّت و خصم رضای من

ای آنکه نیست کار دلم جز وفای تو

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » فراموش کرده‌اند

 

جمعی که یادبود فراموش کرده‌اند

سرمایهٔ وجود فراموش کرده‌اند

از یاد برده‌اند مرا بی حقیقتان

خود را ببین چه زود فراموش کرده‌اند

از کس شکایتم به جز از بخت تیره نیست

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۶

 

دلم خوشست اگر شکوه‌گر دعا بنویسی

که هر چه تو بنویسی بمدعّا بنویسی

چو شکوة تو بهست از دعای هر که بجز تست

چه لازمست که زحمت کشی دعا بنویسی

هزار ساله وفای مرا بسست که گاهی

[...]

۱۲ بیت
فیاض لاهیجی