ای تو را خوانده صنیع خود امیرالمؤمنین

همچنین بادا جلالت بر زیادت همچنین

سیف دولت مر تو را زین پیشتر بوده لقب

عز ملت را بر افزون کرد امیرالمؤمنین

اصبحت شمس العلی فی دولت من مشرق

[...]

عمر کاک را که خواهد گفت

کای عزیز و گزین برادر دوست

در هوای من اردل تو دوتاست

دل من در هوای تو یک توست

مهر هر کس کهن کهن گشته

[...]

ای خواجه دل تو شادمان باد

جان تو همیشه در امان باد

این راه و سفر که پیش داری

بر تو به خوشی چو بوستان باد

اقبال و جمال و دولت و عز

[...]

همایون باد این فرخنده طارم

بر این فرزانه حر ممیز

عمید نامدار راد محمود

جمال گوهر بوبکر ملغز

بزرگی در همه فضلی مقدم

[...]

منم امروز بسته در سمجی

چشم بر دوخته چو مار گریز

هست پیراهنی و شلواری

نیست بر هر دو نیفه و تیریز

بر جهان دارم و روا دارم

[...]

ای جوانی تو را کجا جویم

با که گویم غم تو گر گویم

یاسمین تو تا سمن گشته ست

سمن و یاسمین نمی بویم

نزد خوبان سیاه روی شوم

[...]

ای گشته ملک ساکن ز امر روان تو

کرده جوان جهان را بخت جوان تو

نام تو و خطاب تو از سعد و از علوست

با سعد و با علوست همیشه قران تو

گردنده آسمانی و عدل آفتاب تو

[...]

گفتم تو مرا مرثیت کنی

خویشان مرا تعزیت کنی

فرزند مرا چون برادران

در هر هنری تربیت کنی

یابی به جهان عمر تا که قاف

[...]

ما به هر مجلسی ز تو زده ایم

همچو بلبل هزاردستانی

بسته کاری نکرده ای با ما

مردمی کرده ای فراوانی

زود در هر چه خواستیم از تو

[...]

ای ترکِ لاله‌رخ بده آن لاله‌گون شراب

تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب

من گویمی گلاب است آن مِی که می‌دهی

گر هیچ‌گونه گونهٔ گل داردی گلاب

جز دوستیِّ ناب نیابی ز من همی

[...]

ای نگارین چون تو از خوبان کجاست

نیست کس را آنچه از گیتی تراست

قد و روی و زلف،سرو و ماه مشک

مشک، پیچان، ماه، تابان، سرو،راست

تا مرا مهر تو اندر دل نشست

[...]

در دل چو خیره خیره کند عشق خار خار

با رنج دیر دیر کند صبر دار دار

در تن خزد ز بویه وصل تو مور مور

در من جهد ز انده هجر تو مار مار

سر در کشم به جامه در از شرم زیر زیر

[...]

ای می لعل راحت جان باش

طبع آزاده را به فرمان باش

روزگار بخست مرهم شو

دردمندم ز چرخ درمان باش

بی تو بیجان تنی است جام بلور

[...]

ای ترک ماهروی ندانم کجا شدی

پیوستهٔ که گشتی کز من جدا شدی

بودم تو را سزا و تو بودی مرا سزا

ترسم ز نزد من به کسی ناسزا شدی

درد دلا که بنده دیگر کسی نشد

[...]

یارم به سفر شد ای مسلمانان

دل همره او و همره دل جان

ای رفته و برده جان و دل باز آی

از بهر خدای تا کی این هجران

با وصل رهی یکی زمان بنشین

[...]