گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

بسر تخفیفه روزی بدستار

سری میجست و بالائی زپندار

زنا که طیلسان بروی بر آشفت

لسان حال را بگشوده میگفت

(هر آن مهتر که با کهتر ستیزد)

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

در البسه رانده ام سخن را

شسته همه جامه کهن را

(گازر که بکار خود تمامست)

(بهتر زنسیج باف خامست)

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱

 

بنام خطا پوش آمرزگار

که ستار عیبست بر جرم کار

فکنده قبا کحلی آسمان

زفضلش ببر خلعت زرفشان

بکوه از کرم رخت خارا دهد

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۲ - درنعت نبی علیه السلام

 

دگر بر طراز نبوت درود

که در بند لبس و تکلف نبود

قبای او ادنی ببالای او

لوای دنی قدر والای او

بدست مبارک ز خلق حسن

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۳ - آغاز داستان

 

چنین خواندم از خط ابیارئی

که میخواندی نوبتی عارئی

که کمخاهمی کرد تعریف خویش

که بیشم بجاه از قماشات بیش

که از چین و ماچین فرازم علم

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۴ - بر تخت نشستن کمخا و هر یک را از جامها بشغل و عملی وابستن

 

چو بر تخت سلطان کمخا نشست

به پیشش کمر هر لباسی ببست

امیران او اطلس و صوف و خبر

منسور بلولو مزین بتبر

خشیشی و ابیاری او را وزیر

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۵ - درسر کشیدن رختها وصوف را بروی کمخا کشیدن

 

برینگونه چون دگمه چرخش نشاند

بشاهی و چون زه حکومت براند

چو رسمست کز رخت نو شادمان

ز زخمی گزندش رسد ناگهان

سرافراز اگر چند باشد کلاه

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۶ - در آگاه شدن کمخا از مخالفت آن رختها و بخود پیچیدن

 

کلاهی دو گوشی زناگه بگوش

ستاده همی بود آنجا خموش

ازان رختها این حکایت شنید

سراسر ازیشان سخنها کشید

شد آنجمله را کرد صاحب وقوف

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۷ - تعرض کردن حبر با مخیل در مجلس کمخا

 

در آن بارگه حبر آمد بپیش

بگفتا نیاریم ازین تاب بیش

که او نسبت شر بخاتون کند

سرجهل از خویش مفتون کند

مخیل بدو گفت روتن بزن

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۸ - در ایلچی فرستادن کمخا و باج از صوف و سقرلاط طلب کردن

 

چنین گفت ابیاری خسروی

که بشنو سخن چون تو شاه نوی

بسرپوش گفتند چیزی براز

نباید کشیدن چو میرز دراز

بباید فرستادن ایلچی برو

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۹ - در نشاندن صوف را بپادشاهی

 

بشاهی بشد صوف بر صندلی

نشاندند بر تختگاه ملی

برآمد بگردش همه جامها

بهر جا نوشت از بمی نامها

که ماننده دگمه در کرد جیب

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۰ - در بند کردن قباکه بایلچیکری آمده بود و غضب نمودن

 

سراسر سخنهای او باز راند

خطی چند مخفی بنزدش بخواند

بسی دسته بسته فرستاده بود

جوابش بره چشم بنهاده بود

شه صوف ماند از رسنالت شگفت

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۱ - در گریختن ایلچی از بند صوف

 

بهنگام خفتن یکی پیش بند

گریزاند ایلچی یلمه زبند

گرفتند پیراهنی در طریق

که باید بدادن بدست رفیق

بگفتا مرا خود نماندست جان

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۲ - مثل

 

چه خوش گفت درزی بیک جامه پوش

چو تشریفی میفکندش بدوش

که به در فراخی بمردن بسی

که جان پروراند بتنگی کسی

بشستن چه سودش دهد داوری

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۳ - در چریک انداختن و لشکر آوردن از اطراف

 

چریک ملابس زهر کشوری

بخواند او زبومی که بود و بری

محبر بجست ومخیل بخواند

حریری و شرب مقفل بخواند

جگن را طلب کرد از افتگون

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۴ - گفتار در بیان انکه اینمعارضه و این داوری در چه فصل بود

 

بوقت بهاری بد این گفتگو

زنو بود آفاق در شست و شو

نسیمش زوالای باد صبا

شکوفه قلفی گلش جزم ولا

زخود پوستین میفکندند خلق

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۵ - در کوچ کردن کمخا و اسبها را طلب داشتن

 

کمیتی در آورد کمخا دلیر

زوالای بادصبائی بزیر

مطبق براسبی زخسقی نشست

که جزوی نبد سرخ خنگی بدست

یکی تافته از برای کتل

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۶ - خواب دیدن جامه خواب و تعبیر آن

 

شبی دید ناگه لحافی به خواب

که از میخ در جامه شد خراب

بر خرقه‌ای شد که تعبیر کن

مر این آیه را شرح و تفسیر کن

بگفتا به این حال ناگفته است

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۷ - در لشکر آراستن صوف

 

وزان روی صوف از پی کارزار

شدش جمع پشمینه بیشمار

بسان فراویز بر دامنش

برآمد زهر سوی پیرامنش

چو طاقین که از جامها اوست طاق

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۸ - در جنغی زدن صوف با پوستینها

 

به پیوست باصوف موئینها

همی رفت جنغی به پشمینها

که باید قراول نمد ساختن

علم ازدم روبه افراختن

هزاران نمد کرد باید گرین

[...]

نظام قاری
 
 
۱
۲