گنجور

 
نظام قاری

شبی دید ناگه لحافی به خواب

که از میخ در جامه شد خراب

بر خرقه‌ای شد که تعبیر کن

مر این آیه را شرح و تفسیر کن

بگفتا به این حال ناگفته است

که چون عقد دستار آشفته است

عجب گر به هم برنیاید لباس

معارض شود با حریری پلاس

اگر میخ دیده نباشد چه باک

بری باد از فتنه دامان پاک

به سلطان کمخا تباهی رسد

گزندی به والای شاهی رسد

سجیفی خشیشی بباید کنون

ز بازو چو تعویذ کردن نگون

که تا ایمن از چشم عین البقر

بماند به هر حال دور از خطر