گنجور

 
۱
۲
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

مرد چو باشد به وقت کار هراسان

مشکل گردد ورا به دیده هر آسان

عزم درست و دل قویت چو باشد

کوه توانی همی بسفت به پیکان

باید دل ساخت ز آهنی که نگردد

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - در آغاز سلطنت محمد علیشاه و امیدواری به همراهی وی با مشروطه و آزادی فرماید

 

رایت و دیهیم و خاتم و کمر و تخت

باد مبارک به شهریار جوان بخت

شاه محمد علی که پنجه عزمش

آسان از هم گشوده هر گره سخت

ای ملک از فره جلوس تو امروز

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴ - در جشن افتتاح مدرسه سادات فرماید

 

مرغان بهشتی به سحر نغمه سرایند

بر روی گل تازه به گلزار سعادات

یا درس همی خوانند اطفال سخنگوی

ز آل علی «ع »و فاطمه «س »در مدرس سادات

از چاه طبیعت بدر آی ای دل وزین سوی

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - در باب لزوم ختنه فرماید

 

خداوندا حدیثی با تو گویم

که تصدیقش نماید دشمن و دوست

شکوفه سرزد است از شاخ بادام

ولی بادام من ماند است در پوست

بگو تا پوست از تن برکشندش

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹

 

مالیکه در جهان پی تقدیر و سرنوشت

سازند صرف جنگ که کاریست شوم و زشت

گر صرف علم و صنعت و اخلاق میشدی

مردم بدی فرشته و گیتی شدی بهشت

این خشت ها که در پی مسجد بکار برد

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۶

 

ای وزرای عظام ای که در این ملک

بر رمه عدل کردگار شبانید

گله شما را سپرده صاحب اغنام

تا به چراگاه عافیت بچرانید

همتی آرید و گوسفند خدا را

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۸

 

بحر رحمت آسمان مکرمت شه کامران

خسروی کز برق شمشیرش دل شیر آب شد

آب و نانی داد سگان ری از فضل خویش

تا گرسنه سیر و تشنه از کفش سیراب شد

اب او بی آبرویان را همی افزود آب

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۵

 

اندر پی اقتباس نورم

همچون موسی ز نخله طور

اخلاص مرا به حضرت خود

دانی که عیان بود نه مستور

مهر تو درون سینه من

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۸ - در مقدمه طبع شاهنامه در وصف دربار مظفرالدین شاه

 

در بوستان سروش همی روید از درخت

وز آسمان ببارد دانش ز ماه و هور

تابد هنر ز گوی گریبان بخردان

چون ماه نو ز چرخ و می کهنه از خنور

با فر شهریار تواناست پای لنگ

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۷

 

ز«ده مویز» کسی کو طلب کند گندم

چو ابلهی است که جوید ز یاسمین گشنیز

مویز زاده تاک است و نان سلاله خاک

نژاد خاکی خوار است و نسل تاک عزیز

به حکم آنکه خدایم ز اولین فطرت

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - مطایبه

 

دریغ آن ناصرالدین شاه و استبداد دورانش

عزیز حضرت سلطان امین بزم خاقانش

ز فراشان قرمزپوش و دژخیمان بدهیبت

چماق شاطر و چوب قرقچی در بیابانش

گهی در دشت دوشان تپه گه در مشکوی مشکین

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۶

 

سردار مکریان که بدش نام سیف دین

اندر هنر متین شد و اندر سخن بلیغ

تیغی کشیده بود بر اعدای ملک و دین

اندر نیام کرد قضا آن کشیده تیغ

چون ماه بدر بود و سپهرش هلال کرد

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۰

 

ای دبیر حضرت ای میری که ذکر خیر تو

آشکارا نزد ترک و دیلم و تازی کنم

آن شنیدم کاین رهی دیری است کاندیدا شده

گر چنین باشد سزد شوخی و طنازی کنم

لفظ کاندیدا چو می باشد به معنی نامزد

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹

 

گر آسمان به دلم صد کوه بار کند

از نوک خامه خود فرهاد کوهکنم

از روزگار سیه خار است در جگرم

وز نام فرخ شه شهد است در دهنم

گر بخت یار شود کار استوار شود

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۲

 

شبی در روستا مهمان خود خواند

مرا در خانه پیری طاعن السن

همی گفت ای دریغ از هوش این خلق

که نشناسد مذنب را ز محسن

گرانی زان فتاد اندر ورامین

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - تاریخ جلوس مظفرالدین شاه

 

تاریخ جلوس شه مظفر

آن خسرو آفتاب تمکین

جستم ز خرد نکو سرائید

لفظی خوش و گفته نوآیین

گفتا که دو سال دیگر ار تخت

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۱

 

گفت ظریفی که دولت از حدث اندر

ریش بیالود و خم شدش کمر از دین

عین نجس را اگر ازاله توان کرد

کوژی و آلودگی نماند در بین

گفتمش ار طاهری نجس شود آنرا

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۲

 

ای اهل زمانه پند گیرید

از حال فکار این جگر خون

در کیسه هزار دام دارد

این جامه که می زند به صابون

امروز بود طراز محراب

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۵

 

چهار کار نکو کردی ای ملک آغاز

که ایزدت دهد از فضل عمر بی پایان

نخست راندی بدسیرتان و دونان را

دوم سپردی کار جهان به دانایان

سوم دریدی توقیع های ناواجب

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۶ - زوال نایب السلطنه قرا گوزلو

 

نایب السلطنه آن کز سیرتش

صدق فرسوده ادب نالیده

هوش اصحاب هنر فرسوده

گوش ارباب خرد مالیده

آتشی نی که نیفروخت به دهر

[...]

۴ بیت
ادیب الممالک
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۹