گنجور

 
ادیب الممالک

سردار مکریان که بدش نام سیف دین

اندر هنر متین شد و اندر سخن بلیغ

تیغی کشیده بود بر اعدای ملک و دین

اندر نیام کرد قضا آن کشیده تیغ

چون ماه بدر بود و سپهرش هلال کرد

یا آفتاب بود و نهان شد بزیر میغ

کلک امیری از پی تاریخ رحلتش

با خون دیده و دل بنوشت «صد دریغ »