گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۴ - رزم کردن رای هندی با فرامرز

 

به اندک زمان زان سپاه بزرگ

نماندند یک تن دلیر و سترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک

 

بر ایشان ببارید همچون تگرگ

ز ابر کمان تیر باران مرگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۰ - داستان سیه دیو با دختر شاه کهیلا

 

به چنگال ماننده نره گرگ

سرانگشت چون شاخ داری بزرگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۱ - کشتن فرامرز،دیو سیاه

 

چنین گفت پس پهلوان بزرگ

بدان پرخرد مهتران سترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۲ - عاشق شدن دختر کهیلا بر فرامرز

 

از آنگه که آن پهلوان سترگ

بیامد بر نره دیو بزرگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا

 

چو آمد بر آن بارگاه بزرگ

سوار فرامرز گرد سترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا

 

دگر آمدش پیش گوری بزرگ

سپهدار جنگی چو شیر سترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۷ - رفتن فرامرز به جزیره فیل گوشان

 

سپهدارشان نامداری بزرگ

بداندیش و خودکام مردی سترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۰ - سئوال فرامرز از برهمن

 

ز ناگه شبیخون به سر برش مرگ

بیارد نهد بر سرش تیره ترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۶ - رزم فرامرز با شاه خاور زمین

 

ببارید از آن ابر باران مرگ

نبد زخم جز بر تن و تار و ترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۶ - رزم فرامرز با شاه خاور زمین

 

چو نوگوسفندان ز چنگال گرگ

پراکنده گشت آن سپاه بزرگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

چه با دیو و شیر و چه با پیل و گرگ

چه با اژدها و یلان سترگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۹ - پاسخ فرامرز با ایرانیان

 

به یاری نخواهم سپاه بزرگ

من و اسب شبرنگ با شیر  و گرگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۹ - پاسخ فرامرز با ایرانیان

 

منم بی گمان دل نهاده به مرگ

گرم تیغ بارد به سر چون تگرگ

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode