گنجور

 
۱
۲
۳
۸۸
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱

 

در دیدهٔ هرک توتیای تو بود

سلطانِ زمانه و گدای تو بود

البتّه کمالِ هیچ کس را نرسد

آنجا که جلالِ کبریای تو بود

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲

 

کی عقل به سر حدِّ جمالِ تو رسد

بی جان به سراچهٔ وصالِ تو رسد

گر جملهٔ ذرّاتِ جهان دیده شود

ممکن نبود که در جمالِ تو رسد

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳

 

انصاف ز اختلافِ ایامِ فرق

پیدا کردی به گفتِ حق را الحق

آنجا که کمالِ کبریای قدم است

توحیدِ من و تو کفر باشد مطلق

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۴

 

هر چند که روشنی فزاید خورشید

در دیدهٔ خفّاش نیاید خورشید

دل طاقتِ نورِ تو کجا دارد پس

آنجای که خفّاش نماید خورشید

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵

 

این سودا را نمی‌توان کرد نهان

در کاسهٔ سر باشد و در کیسهٔ جان

اندر سر و سینه رو طلب کن اثرش

کاو را نتوان دید بدین دیده عیان

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶

 

دل گفت که ای جانِ من آن زهره کِراست

کز خاکِ درِ تو توتیا یارد خواست

از ذات منزّهی و از عیب جدا

تو پاکی و بر تو « قُلْ هُوَ اللَّهُ » گُواست

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷

 

در دایرهٔ وجود موجود تویی

مقصود نگویمت که معبود تویی

گر در غزلی نامِ خط و زلف برم

می‌دان که بهانه است، مقصود تویی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸

 

یاری که منزّه آمد از شبه و بدل

دریاب او را به علمِ ذوقی و عمل

کی ذاتِ مقدّسش نماید به تو روی

از فاوِ منِ والی و فی و هَلّ و بَل

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹

 

مشغولِ هوا تو را کجا بشناسد

خود کیست که عقل از هوا بشناسد

این کار به بازوی تنِ خاکی نیست

هو نور[ر]ی باید که تو را بشناسد

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰

 

آن را که دلش خانهٔ توحید بود

در کون و مکان طالبِ تجرید بود

وآن را که شب و روز بود بر درِ او

شبها همه قدر و روزها عید بود

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱

 

پیدا و نهان و شادی و غم همه اوست

بنیاد وجودِ سست و محکم همه اوست

خواهی که چو خورشید ببینی او را

در بند زخود دیده و عالم همه اوست

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲

 

تا با خلقی، تو بی‌گمان بی‌دینی

تا قبلهٔ تو خلق بود مسکینی

از هرچه جز اوست دیده و دل بر دوز

تا سلطنتِ اول و آخر بینی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳

 

مؤمن که به صدق ازو نرنجد چیزی

در پیشِ دلش جز او نسنجد چیزی

حق بر عرش است و عرش دانی چه بود

آن دل که درو جز او نگنجد چیزی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۴

 

آتش نزند در دل ما الّا او

کوته نکند منزل ما الّا او

گر جمله جهانیان طبیبم گردند

حل می‌نکند مشکلِ ما الّا او

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵

 

هر دل که به میدانِ هوای تو بتاخت

با نیک و بدِ زمانه یکسان در‌ساخت

دلها همه در بوتهٔ عشقِ تو گداخت

چونانک تویی، جز تو تو را کس نشناخت

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۶

 

آنجا که سراپردهٔ اِجلالِ جَلال

جان‌ها همه واله‌اند، زبانها همه لال

دنیا دلِ ما نبرد و عُقبیٰ نبرد

ما را همه مقصودْ وصال است وصال

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷

 

خود را چو نمود او نه خیال است و نه طیف

تو چون و چگونه دانیش، باشد حیف

هرگز نرسی به ذاتِ او تا گویی

ماهو و متی و لم و این و کم و کیف

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸

 

عقل ارچه همه علوم‌ها می‌داند

در دانشِ تو رسد فرو می‌ماند

ای دوست تویی که هستی خود دانی

آن کیست تو را چنان که هستی داند

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹

 

در نفی تو خلق را امان نتوان داد

جز در رهِ اثباتِ تو جان نتوان داد

با آنکه ز تو هیچ مکان خالی نیست

در هیچ مکان از تو نشان نتوان داد

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۰

 

ای دوست تو را زان به عیان نتوان دید

کالبتّه به چشمِ جسم جان نتوان دید

از تو بگذر که تو ز تو چندان است

کز غایتِ تو ز تو جهان نتوان دید

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۸۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۷۵۷