گنجور

 
۱
۲
۳
۷
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

احسنت و زه ای نگار زیبا

آراسته آمدی بر ما

امروز به جای تو کسم نیست

کز تو به خودم نماند پروا

بگشای کمر پیاله بِستان

[...]

۶ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح امین الملة قاضی عبدالودودبن عبدالصمد

 

ای چو نعمان‌بن ثابت در شریعت مقتدا

وی بحجت پیشوای شرع و دین مصطفا

از تو روشن راه حجت همچو گردون از نجوم

از تو شادان اهل سنت همچو بیمار از شفا

کس ندیده میل در حکمت چو در گردون فساد

[...]

۴۳ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در تفسیر چند سوره و نعت رسول اکرم و مدح قاضی عبدالودود

 

کفر و ایمان را هم اندر تیرگی هم در صفا

نیست دارالملک جز رخسار و زلف مصطفا

موی و رویش گر به صحرا نا وریدی مهر و لطف

کافری بی‌برگ ماندستی و ایمان بی‌نوا

نسخهٔ جبر و قدر در شکل روی و موی اوست

[...]

۸۶ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - این قصیدهٔ را عارف زرگر در مدح سنایی گفته

 

ای نهاده پای همت بر سر اوج سما

وی گرفته ملک حکمت گشته در وی مقتدا

بر سریر حکمت اندر خطهٔ کون و فساد

از تو عادل‌تر نبد هرگز سخن را پادشا

مشرق و مغرب ز راه صلح بگرفتی بکلک

[...]

۲۵ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در پاسخ قصیدهٔ عارف زرگر

 

تا ز سر شادی برون ننهند مردان صفا

دست نتوانند زد در بارگاه مصطفا

خرمی چون باشد اندر کوی دین کز بهر حق

خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا

از برای یک بلی کاندر ازل گفتست جان

[...]

۴۶ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در نعت رسول اکرم و مدح عارف زرگر

 

ای سنایی گر همی جویی ز لطف حق سنا

عقل را قربان کن اندر بارگاه مصطفا

هیچ مندیش از چنین عیاری ابرا بس بود

عاقله عقل ترا ایمان و سنت خون بها

مصطفا اندر جهان آن گه کسی گوید که عقل

[...]

۸۹ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در شکایت روزگار و بی‌وفایی مردم

 

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا

شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه

شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا

گشته‌ست باژگونه همه رسمهای خلق

[...]

۴۷ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مقام اهل توحید

 

مکن در جسم و جان منزل، که این دونست و آن والا

قدم زین هر دو بیرون نه نه آنجا باش و نه اینجا

بهرچ از راه دور افتی چه کفر آن حرف و چه ایمان

بهرچ از دوست وا مانی چه زشت آن نقش و چه زیبا

گواه رهرو آن باشد که سردش یابی از دوزخ

[...]

۶۳ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در مدح قاضی یحیا صاعد

 

ای بنام و خوی خوش میراث دار مصطفا

بر تو عاشق هر دو گیتی و تو عاشق بر سخا

ای چو آب اندر لطافت ای چو خاک اندر درنگ

وی چو آتش در بلندی و چو باد اندر صفا

رشوت از حکمت چنان دورست کز گردون فساد

[...]

۳۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه

 

دوستانش در فنای دهر دورند از فنا

دشمنانش در رجای خوف پاکند از رجا

گرچه اصل کیمیا ترکیب خاص آمد ولیک

هر که او را بود مفرد یافت اصل کیمیا

هر کجا تمکینش آمد، پشت بنماید زوال

[...]

۱۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

 

زلف و رخت چون روز و شب زان زلفکان بلعجب

افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

 

بادا بر املاق آفرین کاید چو تو زان حور عین

فخرست بر ما چین و چین از بهر تو املاق را

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

 

گشتم قضیب خیزران سرندر جان و جهان

چندین چه داری در غمان مر عاشق مشتاق را

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - افگنده در شور و شغب جان و دل عشاق را

 

عهدی که کردی ای پسر با من تو ای جان پدر

زنهار بر جانم مخور مشکن تو آن میثاق را

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۷ - در سؤال از عقل کل و جواب او

 

در چمنهاش بلبلان ، گویا

نغمه‌شان جمله «‌ربنا الاعلی»

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ

 

گر فرشته صفت شدی زاینجا

با فرشته است حشر تو فردا

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۷ - حکایت

 

اندر آن دم که مبدع اشیا

کرد نقش وجود را پیدا

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۸ - خطوتان وقد وصل

 

خویشتن پاک کن زچرک هوا

تا نهی پای در مقام رضا

۱ بیت
سنایی
 
 
۱
۲
۳
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۲۶