چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم
چه شد آن طره پیوند دل و جان که دگر
دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم
آن دل بازتر از دست کریمم یارب
چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم
عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر
بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم
یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است
که شود برافق شام غریبان ترسیم
یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب
یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم
سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد
که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم
دردناک است که در دام شغال افتد شیر
یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم
نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن
“روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”
دولت همت سلطان قناعت خواهم
تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم
هم از الطاف همایون تو خواهم یارب
در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم
نقص در معرفت ماست نگارا ور نه
نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم
شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد
محترم دار به جان صحبت یاران قدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد گذشته و روابط دوران کودکی و دوستیهایی که داشته، میپردازد. او از دلتنگی برای عهد قدیم و یارانش سخن میگوید و حسرت میخورد که چگونه آن ارتباطات صمیمانه و بیریا از میان رفته است. شاعر نسبت به وضعیت کنونی و تجارب تلخی که در زندگی با آنها مواجه بوده، ابراز نارضایتی میکند. او همچنین به این نکته اشاره دارد که برخی افراد به نادرستی به دیگران وابسته میشوند و تاکید میکند که در زندگی باید قناعت را برگزید و به لطف الهی متکی بود. در نهایت، شاعر از خدا میخواهد که او را در مقابل بلاها و مشکلات یاری کند و یادآور میشود که حتی با وجود مشکلات، باید به دوستیهای قدیم ارزش قائل شد.
هوش مصنوعی: چه شد آن زمانهای که با دوستم در کنار هم بودیم؟ آن روزها که دل خوش و بیخیال بودیم، حالا فقط یاد و خاطرهاش برایم درد و غم میآورد.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس دلتنگی و ناامیدی اشاره دارد. شاعر از یادآوری پیوندی که بین دل و جان وجود داشته، سخن میگوید و حسرت میخورد که دیگر آن دل شکسته، عشق را به ناز و نوازش نمیپذیرد. به عبارت دیگر، وقتی عشق از دست رفته است، دیگر هیچ نسیمی نمیتواند قلب شکسته را آرام کند یا نوازش کند.
هوش مصنوعی: دل من، همچون دستان پرمهرم، بسیار گشاده و آزاده است، اما ای خدا! نگذار این دل تنگ و محدود شود، چون که چشم بدخواه و حریص به دنبال تنگ کردن آن است.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد عهد کودکیام میافتم، و در آغوش پدر بچهگیتر من با همه احساسات یتیمیام را درک میکنم.
هوش مصنوعی: یاد گذشته همچون تصویری از وطن است که در دوردستها به تصویر کشیده میشود و دلتنگیاش مانند شبنشینی بیگانگان در دل تاریکی است.
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، یا به دلهای نازک و زیبای آهو آرامش و صمیمیت عطا کن، یا اینکه از بین دانایان، روح شوق و ذوق پاک را بگیر.
هوش مصنوعی: تجربه و آزمایش، ارزش واقعی انسان را مشخص میکند. مردانی که به درستی آزمایش شدهاند، مانند طلا و نقره از زشتی و زرق و برق دور میمانند.
هوش مصنوعی: دردی بزرگ است که شیر، یعنی موجودی قوی و سلطهجو، در چنگال شغال، که نماد موجودی پست و حقیر است، گرفتار شود. همچنین غمانگیز است که یک مرد بزرگ که از نظر شخصیت و نیکاخلاقی بلندمرتبه است، به وضعیت نیازمندی و وابستگی به افراد بیارزش و فرومایه افتد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که مرغ چمن با زاغ و زغن همصحبت نمیشود، روح انسان در آرامش خواهد بود. صحبت با افراد ناهمسو و ناهماهنگ برای روح عذابی دردناک است.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که با تلاش و اراده، به دولتی برسم که با قناعت به زندگی راضی باشم و دیگر از نعمتهای دیگران درخواست نکنم.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، در سختیها و مشکلات به من کمک کن تا راضی و تسلیم خواست تو باشم.
هوش مصنوعی: نقص در شناخت و درک ماست، ای دوست. در غیر این صورت، حکمت خداوند هیچ گاه بدون هدف و بی مصلحت نیست.
هوش مصنوعی: ای شهریار، دل من به یاد دوستیهای قدیم غمگین است، پس با جان و دل به یاد گفتگوی با دوستان قدیم احترام بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.