گنجور

 
شهریار

چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم

خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم

چه شد آن طره پیوند دل و جان که دگر

دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم

آن دل بازتر از دست کریمم یارب

چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم

عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر

بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم

یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است

که شود برافق شام غریبان ترسیم

یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب

یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم

سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد

که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم

دردناک است که در دام شغال افتد شیر

یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم

نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن

“روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”

دولت همت سلطان قناعت خواهم

تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم

هم از الطاف همایون تو خواهم یارب

در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم

نقص در معرفت ماست نگارا ور نه

نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم

شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد

محترم دار به جان صحبت یاران قدیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۹۱ - عهد قدیم به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
فرخی سیستانی

بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم

تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم

سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم

از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم

از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ابوالفضل بیهقی

آفرین باد بر آن عارض‌ پاکیزه چو سیم‌

و آن دو زلفینِ‌ سیاه تو بدان شکل دو جیم‌

از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم‌

اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم‌

بینی آن قامتِ چون سرو خرامان‌ در خواب‌

[...]

ناصرخسرو

ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم

روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم

دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم

سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم

نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام

[...]

سنایی

دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم

پسری دیدم تابنده‌تر از در یتیم

زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه

بی‌نظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم

با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان

[...]

سوزنی سمرقندی

علم محترم دولت دین قیم

مستوی قامت باد از تو تا روز قیام

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه