ای توتیای دیده من خاک راه تو
جانم فدای غمزه چشم سیاه تو
ای شهسوار حسن عنان را کشیده دار
کز حد گذشت ولوله دادخواه تو
بر بام قصر چون بگشادی نقاب دوش
شرمنده گشت ماه ز روی چو ماه تو
بگریخت دل به کوی تو آمد به صد شتاب
نیکوش دار چون بود اندر پناه تو
ای دل خموش باش که از ناله شبت
سوزند قدسیان سماوات ز آه تو
چشمم به حال زار دل خویش می گریست
دل گفت چون کنم که بود این گناه تو
صوفی تو جان خویش نهان از چه می کنی
چون شعر جان گداز تو باشد گواه تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی معشوق و تاثیری که بر روح شاعر دارد، میپردازد. شاعر از عشق خود به محبوب میگوید و اینکه چگونه زیبایی او باعث شگفتی و شرم خورشید شده است. او همچنین به درد و غم ناشی از این عشق اشاره میکند و از نالههای خود سخن میگوید. در نهایت، شاعر به هر کسی که به عشق خود مشغول است، توصیه میکند که از صفای عشق و زیبایی معشوق غافل نشود.
هوش مصنوعی: ای نگین چشم من، من همه چیزم را فدای زیبایی و نگاه دلربای تو میکنم.
هوش مصنوعی: ای پهلوان با حسن، مهارتت را به کار بگیر، چرا که او از حد خود فراتر رفته و درخواست کمک تو را دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که پرده را کنار زدی و بر بام قصر ظاهر شدی، ماه از زیبایی چهرهات شرمنده شد و مانند تو محجوب گردید.
هوش مصنوعی: دل به سرعت به جایی از تو پناه برد که در آن ایمنی و آرامش دارد، پس مراقب باش که چطور از او نگهداری میکنی.
هوش مصنوعی: ای دل، ساکت باش که نالههایت آسمانیان را میسوزاند.
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر حال بد قلبم اشک میریزد و دل میگوید که چهکار کنم که این وضعیت ناشی از گناه توست.
هوش مصنوعی: ای صوفی، چرا جان خود را پنهان میکنی؟ در حالی که شعرت که جان را به آتش میکشاند، شاهدی بر وجود توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تخت و گاه پادشهی جایگاه تو
آراسته است مملکت از تخت و گاه تو
هستی ندیم شاهی و دولت ندیم تو
هستی پناه عالم و ایزد پناه تو
فخر همه شهانی و کس نیست فخر تو
[...]
ای دوش چرخ غاشیه گردان جاه تو
خورشید در حمایت پر کلاه تو
شاه جهان سکندر ثانی جمال دین
ای برتر از شهان جهان دستگاه تو
تا چشم دشمنان شود از بیم او سفید
[...]
آمد دل ضعیف من اندر پناه تو
کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو
هم در پناه زلف تو باد انتقام او
یارب به سرّ سینه مردان راه تو
آخر نظر به حال من مستمند کن
[...]
ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
خورشید سایهپرور طرف کلاه تو
نرگس کرشمه میبرد از حد برون خرام
ای من فدای شیوه چشم سیاه تو
خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال
[...]
ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو
تو شاه انبیا همه خیل و سپاه تو
بر آسمان رسیده و گشته فرشته
هر ذره که خاسته از گرد راه تو
آسوده است تا ابد از بیم انقلاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.