|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عندلیب میپرسد که چرا از خانه او خبری ندارد و به نظر میرسد که حتی نسیم صبح نیز به آشیانهاش نرسیده است. عشق بر لبان او خاموشی گذاشته و هیچکس به نوای دلانگیز او توجهی نمیکند. بهار نیز سپری شده و او فقط حسرتی از گلها در دل دارد، و تنها آب گریه باعث سبز شدن دانههای او شده است. در نهایت، شاعر میگوید که صبا نتوانسته نشانهای از گمشدگان دیگر به او بدهد، و او در حسرت نشانهای از گذشته است.
هوش مصنوعی: از بلبل نپرسید چه نشانی از خانه ما دارد، که حتی نسیم صبحگاهی هم به لانه ما نرسیده است.
هوش مصنوعی: عشق خاموشی بر لب ما قرار دارد، اما کسی به آن توجهی نمیکند و هیچکس صدای تازهترین ترانه ما را نمیشنود.
هوش مصنوعی: بهار گذشت و تنها گل حسرت را از اشکهای خود برداشتیم. آیا ممکن است دانه ما سبز شود؟
هوش مصنوعی: باد صبا برای گمشدگان دیگر، هیچ نشانهای از ما باقی نگذاشت و گرد و غبار راه، موانع را سختتر کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز هم نمی گسلد عیش جاودانه ما
خمار صبح ندارد می شبانه ما
ترا که ذوق سخن نیست فکر ساغر کن
که گشت چاک گریبان شرابخانه ما
فسانه دگران خواب در بغل دارد
[...]
کمان طالع ما تیر برنمی تابد
مگر ز غیب خورد تیر بر نشانه ما
درین قفس، من و طغرا و بلبلیم اسیر
که مانده در عدم آباد، آب و دانه ما
قابل سبز شدن نیست، میفشان برخاک
[...]
فتاده گوشه چشم تو تا به خانه ما
دکان سرمه فروش است آستانه ما
دماغ بلبل ما بس که نازک افتادست
به شاخ نکهت گل باشد آشیانه ما
بر آسمان نبود کهکشان که می بینی
[...]
به کربلا ز ستم سوختند خانه ما
بباد داد فلک خاک آشیانه ما
همین بس است ز آزادگی نشانه ما
که زیر بار فلک هم نرفته شانه ما
ز دست حادثه پامال شد به صد خواری
هر آن سری که نشد خاک آستانه ما
میان این همه مرغان بسته پر مائیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.