ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما
که پی نبرده صبا هم به آشیانه ما
نهاده بر لب ما عشق مهر خاموشی
که گوش کس نکند نوبر ترانه ما
بهار رفت و نچیدیم جز گل حسرت
ز آب گریه مگر سبز گشت دانه ما
ز بهر گمشدگان دگر صبا نگذاشت
دلیل بادیه خاکستر نشانه ما