عشق او دریا و ما در وی صدف
از صدف گوهر طلب کن ای خلف
گوهر هر کس که باشد خوبتر
باشد او را بر یکی دیگر شرف
کی تواند بود گیلان همچو مصر
یا کجا باشد سقر مثل نجف
کشف و کشاف است ما را در نظر
کی بود چون کشف ما کشف کشف
گرچه دریا آبرو دارد ولی
غیر بادش نیست دریا را به کف
در پی نقش خیال این و آن
حیف باشد گر شود عمرت تلف
نعمت الله مجلسی آراسته
آمده رندان مست از هر طرف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، عشق به عنوان دریا توصیف شده و انسانها به صدفهایی تشبیه شدهاند که در آن گوهر وجود دارد. شاعر بر این باور است که هر فردی دارای ارزش و گوهری منحصر به فرد است که باید کشف شود. او همچنین به مقایسه مکانهای مختلف میپردازد و میگوید که هیچ مکان دیگری نمیتواند مانند گیلان یا نجف باشد. به طور کلی، شاعر به اهمیت کشف زیباییها و نعمتهای زندگی اشاره میکند و افسوس میخورد که عمر آدمی در جستجوی خیالهای بیفایده هدر برود. همچنین به جمع آمدن رندان مست در محفلی اشاره میکند که فضایی پر از شادمانی و خوشی است.
هوش مصنوعی: عشق او مانند دریایی وسیع است و ما مانند صدفهایی هستیم که در آن غوطهوریم. ای فرزند، از این صدفها جواهر طلب کن.
هوش مصنوعی: هرکس هرچقدر که دارای ارزش و فضیلت باشد، به همان اندازه بر دیگران برتری دارد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند گیلان را با مصر مقایسه کند یا آن را مانند نجف بداند.
هوش مصنوعی: کشف و نمایان شدن در نظر ما یعنی چه زمانی که خودمان را بشناسیم و بفهمیم، چون در واقع فهم ما از فهم دیگران ناشی میشود.
هوش مصنوعی: اگرچه دریا اعتبار و بزرگی دارد، اما فقط باد است که میتواند آن را به موجهایی برساند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خیالات و تصورات دیگران باشی، حیف است که عمرت را تلف کنی.
هوش مصنوعی: نعمت الله مجلسی با زیبایی به مجلس آمده است و رندان سرمست از همهجا گرد او جمع شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پادشاهی کوست ایمان را کنف
پادشاهان را به جاه او شرف
تاج دین، بوالفضل ، شاه نیمروز
ناصر اسلام، نصر بن خلف
اوست امروز آن خلف اندر هدی
[...]
صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف
سر بیندازم به دستار از پِیَش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف
هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی
[...]
جمله یک ذاتست اما متصف
جمله یک حرف و عبارت مختلف
آخر آدمزادهای ای ناخلف
چند پنداری تو پستی را شرف
چشمه های آب سرد از هر طرف
ناودان سبزه از جو چون صدف
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.