گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دردمندیم و از دوا فارغ

مستمندیم و از شفا فارغ

مبتلائیم و از بلا ایمن

بینوائیم و از نوا فارغ

در وصالیم و فارغ از هجران

در بقائیم و از فنا فارغ

ما طلبکار او و او با ما

یار جویای ما و ما فارغ

بندگانیم و ایمن از سید

پادشاهیم و از گدا فارغ

 
 
 
خواجوی کرمانی

بینوائیم و از نوا فارغ

دردمندیم و از دوا فارغ

تا به کی خسته و ز شفا فارغ

در جهان شاهدی و ما فارغ

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه