گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

سلطان سراپردهٔ میخانه کجا شد

از مجلس رندان خرابات کجا شد

معنیش هم اینجاست اگر صورت او رفت

پنهان ز نظر گشت نگوئی که فنا شد

هر رند که در کوی خرابات درآمد

از دار فنا آمد و با دار بقا شد

ما جام حبابیم و پر از آب حیاتیم

سیراب شود هر که چو ما همدم ما شد

سلطان سراپردهٔ میخانه عالم

از ذوق گدایان خرابات گدا شد

صوفی به صفا دُردی دردش چو بنوشد

این درد بود صافی و آن درد دوا شد

یاری که چو ما بندگی سید ما کرد

هرچند گدا بود شه هر دو سرا شد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode