از ترکان جغتای است و در زمان سلطان حسین میرزا در جرگه امرا مهر میزد عاشق پیشه و لوند و خوش مشرب بود ابیات نیک از او مشهور است این چند بیت از آن جمله است :
آهم چو گرد باد فنا می برد مرا
از کوی یار، آه چرا می برد مرا
شدم سرشک فشان چون برخ نقاب گرفت
شود ستاره نمایان چو آفتاب گرفت
بی قد تو دل بسته صد بند بلا شد
کی وا شود آن غنچه که از شاخ جدا شد
جهان کهنه خلقی را بدل داغ هوس مانده
بیا ساقی که این ویرانه از بسیار کس مانده
وارسته ای کجاست که راه عدم رویم
با یکدگر چو سایه قدم در قدم رویم
بر ما چه میکشی قلم رد بملک عشق
ما خود کمینه جور کش این قلمرویم
من بودم و رقیب که آن مه سلام کرد
مردم ز غم که آه، کرا احترام کرد
هر جا بتان بجامه گلگون نشسته اند
تا گردن از فراغ تو در خون نشسته اند
رحمی که عاشقان همه شب بی مه رخت
تا روز چشم بر مه گردون نشسته اند
خوش آنمجلس که آنجا توبه خود چو نکنم ظاهر
مرا ساقی گریبان گیرد و می در گلو ریزد
خوش آنکه خواب کنم زیر پای او آنسان
که چون دراز کند پا بروی ما برسد
این رباعی او بسیار خوب واقع شده .
گر در غم عشق استوار آید دل
بر مرکب آرزو سوار آید دل
گر دل نبود کجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد بچه کار آید دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مطلعیات
رباعی
هوش مصنوعی: او از نژاد ترکان جغتای بوده و در زمان سلطنت حسین میرزا در جمع امرا و ملایان جایگاه خاصی داشته است. او شخصی عاشق پیشه و خوش برخورد بوده و اشعار زیبایی از او شناخته شده است. چند بیت از اشعارش در اینجا آورده شده است:
هوش مصنوعی: آه من مانند گرد و غبار، مرا از راه یار دور میکند، وای بر من که چرا اینطور میروم.
هوش مصنوعی: من مانند اشکی شدم که میریزد، چون پرده کنار رفت و آشکار شد. ستارهها نیز مانند خورشید نمایان میشوند و روشنایی خود را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: دل من به عشق تو گرفتار شده و در بند مشکلات است. آیا آن غنچه، که از شاخ خود جدا شده، دوباره میتواند باز شود و به حیات برگردد؟
هوش مصنوعی: دنیا و انسانها به دلیل آرزوهای بیپایان و خواستههای مختلف دچار کهنگی و پژمردگی شدهاند. بیا ای ساقی، که این مکان خراب و ویران، نشانهای از بسیاری از انسانهای گذشته است که به جا ماندهاند.
هوش مصنوعی: انسان آزاد و وارستهای کجا وجود دارد که بتوانم در مسیر نابودی با او همراه شوم و همچون سایهای در کنار هم قدم بزنیم؟
هوش مصنوعی: تو چه بر ما مینویسی، در حالی که عشق ما سلطنت میکند؛ اینجا ما تنها با کمی سختی، حاکمیت این قلمرو را تحمل میکنیم.
هوش مصنوعی: من و رقیب در کنار هم بودیم که آن معشوق به ما سلام کرد. مردم از شدت غم و حسرتی که داشتند، افسوس میخوردند که چه کسی را باید مورد احترام قرار دهند.
هوش مصنوعی: هر جا که محبوبان با لباسهای قرمز نشستهاند، تا گردن در غم و درد جدایی تو غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: عشقی که عاشقان در شبهای بینور و بدون حضور تو به آن دل بستهاند، تا صبح در انتظار دیدن تو و زیباییهای آسمان نشستهاند.
هوش مصنوعی: خوشا آن مجلسی که در آن بتوانم توبهام را علنی کنم، زیرا در آن صورت، ساقی به من کمک خواهد کرد و شراب را در گلوی من خواهد ریخت.
هوش مصنوعی: خوشا به حالم اگر زیر پای او بخوابم طوری که وقتی پاهایش را دراز کند، بر من برسد.
هوش مصنوعی: این رباعی او واقعاً بسیار زیبا و ماهرانه تنظیم شده است.
هوش مصنوعی: هرگاه دل در عشق به ثبات و استقامت برسد، احساسات و آرزوهایش را بر دوش مینشاند و به سوی آینده میراند.
هوش مصنوعی: اگر عشق در دل نبود، کجا میتوانست خانهای برای خود بسازد؟ و اگر عشق وجود نداشته باشد، دل چه اهمیتی دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.