چشم من روشن به نور روی اوست
این چنین چشمی خوشی بینا نکوست
غیر او دیگر ندیده دیده ام
هرچه آید در نظر چشمم بر اوست
دیدهٔ بینا به من بخشید او
لاجرم من دوست می بینم به دوست
من چنین سرمست و با ساقی حریف
زاهد مخمور اگر در گفتگوست
صورتی بیند نبیند معنیش
عاقل بیچاره در ماند به پوست
غرق دریا آب می جوید مدام
بی خبر از عین ماء در جستجوست
نعمت الله خرقه می شوید به می
پاکبازی دائما در شست و شوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و دوستی با خدا و محبوب است. شاعر به زیبایی و نور چهره محبوبش اشاره میکند و میگوید که تنها او را میبیند و همه چیز را در او میجوید. او با خوشحالی از دوستی و سرمستی صحبت میکند و به تضاد میان ظاهر و باطن اشاره میکند. همچنین به نوعی از جستجوی معنوی و عمیق اشاره میکند که در زندگی زاهدان و عاقلان ممکن است به بیخبری منجر شود، در حالی که او در قلبش به درک عمیقتری از عشق و حقیقت نایل آمده است.
هوش مصنوعی: چشم من به زیبایی چهره او روشن است و چنین چشم روشنی باعث خوشبینی و خوشحالی است.
هوش مصنوعی: من جز او هیچکس دیگری را ندیدهام و هر چیزی که به چشمانم میآید، تنها به یاد اوست.
هوش مصنوعی: چشمی که به حقیقت بیناست به من هدیه داده شده، بنابراین من محبت و دوستی را در بین دوستان خود میبینم.
هوش مصنوعی: من به قدری شاد و سرمست هستم که حتی اگر زاهدی هم در حال صحبت با من باشد، احساس نمیکنم که نگرانی یا دغدغهای داشته باشم.
هوش مصنوعی: چهرهای را میبیند، اما معنای آن را درک نمیکند. انسان عاقل و دانا در این وضعیت دچار سردرگمی میشود و فقط به ظاهر توجه میکند.
هوش مصنوعی: غرق دریا به طور مداوم به دنبال آب میگردد، بیآنکه بداند خود در مرکز آب قرار دارد.
هوش مصنوعی: نعمتهای الهی همانند پارچهای هستند که با شراب محبت و صفای دل میشویند و همواره در حال پاکسازی و نگهداری از آنها هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواه دشمن گیر اینجا خواه دوست
جمله را گردن به زیر بار اوست
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
دشمنی خود کار چرخ تند خوست
هرگز از دشمن نیاید بوی دوست
آنچه نگذارد تو را جز سوی دوست
مغز دانش آن بود بگذر ز پوست
یا رب آن ماه است یا رخسار دوست
یا رب آن سرو است یا بالای اوست
بعد ازین جان من و سودای او
گر برآید بر من از عشقش نکوست
وه! که باد صبح جانم تازه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.