در خانقهی که شیخ ما اوست
سرحلقه و شیخ هر دو نیکوست
دشمن چه کنیم یار غاریم
از دوست طلب کنیم هم دوست
آیینهٔ روشنی به دست آر
اما می بین که هر دو یک روست
زلفش بگشود و داد بر باد
زان بوی نسیم صبح خوشبوست
خورشید جمال او برآمد
عالم همه نور طلعت اوست
سر رشتهٔ فقر ما طلب کن
تا دریابی که رشته یک توست
شاه است چو سید یگانه
هر بنده که او به عشق آن جوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در خانقاهی که شیخ و سرحلقه هر دو نیکو هستند، ما با یارانی در کنار هم هستیم و از دوست، دوستی میطلبیم. دنیا مثل آینهای است که هر دو طرف یکسانند، و زلف محبوب هم به باد سپرده شده و بوی خوشی دارد. خورشید زیبایی او درخشیده و تمامی عالم را نورانی کرده است. برای درک فقر و نیاز خود، باید به دنبال سررشتهای باشیم که به خودمان مرتبط است. او شاهی است که در عشق به او، بندگی معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: در خانقاهی که شیخ ما در آن است، او رهبر و راهنماست و هر دو یعنی شیخ و خانقا از خوبیها و زیباییهای خاصی برخوردارند.
هوش مصنوعی: اگر برای ما مشکلی پیش بیاید، از دوستان خود خواستهایم که از دشمنانمان حمایت کنند. این نشاندهندهی نزدیکی و اتحاد ما با دوستان است.
هوش مصنوعی: شیشهٔ روشنی را در دست بگیر، اما توجه کن که هر دو طرف آن یکسان است.
هوش مصنوعی: موهای او را گشود و بوی خوش نسیم صبح را در هوا پخش کرد.
هوش مصنوعی: خورشید زیبایی او درخشید و جهان به خاطر چهرهی او روشن و نورانی شد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بفهمی که فقر ما از کجا نشأت میگیرد، حتماً دنبال دلیل و سرچشمهاش بگرد. این نشان میدهد که این مشکل به خود تو نیز برمیگردد و به نوعی به تو مرتبط است.
هوش مصنوعی: هر بندهای که به عشق و محبت آن یکهسرو (سید) ناگسستنی و بیهمتا میپردازد، در واقع به شاهی نزدیک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی گفت به طنز نجم قوال
کای بنده سپهر آبنوست
در زنگولهٔ نشید دانی
گفتم چه دهند از این فسوست
در پردهٔ راست راه دانم
[...]
درویش نواز و میهمان دوست
اقبال درو چو مغز در پوست
سرمست درآمد از درم دوست
لب خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در خود به غلط شدم که این اوست
رضوان در خلد باز کردند
[...]
چون جان و دلم ملازمِ اوست
بنشست به جایِ جان و دل دوست
بوییست بمانده در دماغم
از دوست حیات من از آن بوست
یارم چو به حسن بینظیرست
[...]
زان گونه شدست نوفلش دوست
کان دل شده مغز گشت واین پوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.