ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو
عالمی آشفته چون باد صبا از بوی تو
عقل می خواهد که گردد گرد کوی تو ولی
گرد اگر گردد نگردد هیچ گرد کوی تو
هر چه می بینم بود در چشم من آئینه ای
می نماید در نظر نقش خیال روی تو
گر به کعبه می روم یا می روم در میکده
واقفی بر حال من باشم به جستجوی تو
ما در این دریا به هر سوئی که کشتی می رود
می رویم و رفتن ما نیست الا سوی تو
قیمت یک موی تو دنیی و عقبی کی دهد
کی ستانم کی دهد یک تارئی از موی تو
زاهد مخمور باشد روز و شب در گفتگو
سید سرمست ما دائم به گفتگوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با تعابیری زیبا و عمیق درباره عشق و جستجوی معشوق سخن میگوید. شاعر به نور و زیبایی چهره محبوب اشاره میکند و بیان میکند که دنیا در اثر وجود او آشفته و پر از شوق است. عقل انسان میخواهد در کوی معشوق بچرخد، اما در این راه هم به حقیقتی میرسد که هیچ چیز جز عشق او مهم نیست. شاعر تأکید میکند که هر چیزی در چشم او به مثابه آینهای از زیبایی معشوق است و در جستجوی او به کعبه و میکده سفر میکند. او همچنین بر این نکته تأکید دارد که هر حرکت و سفر او در واقع به سمت عشق و محبوبش میباشد. در نهایت، شاعر به ارزش و قیمتی که برای موی محبوبش قائل است اشاره میکند و بر سرمستی و شگفتی پیرامون سخنان معشوق تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که وجودت روشنیبخش چشمان مردم است، جهانی مانند نسیم صبحگاهی به خاطر بویت در حال آشفتگی است.
هوش مصنوعی: عقل میگوید که باید برای دیدن تو به دور و برت بچرخد، اما اگر هم بچرخد، هیچ چیز از این گردش به دست نمیآید و فقط در همان مکان تو باقی میماند.
هوش مصنوعی: هر چه که میبینم، در واقع در چشمانم مانند یک آئینه جلوهگر است و در ذهنم تنها تصویر خیالی از چهره تو را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر به کعبه بروم یا به میکده، در هر حال به دنبال تو هستم و حال من را درک کن.
هوش مصنوعی: ما در این دریای وسیع، به هر طرفی که کشتی حرکت کند، ما نیز همراه آن میرویم و رفتن ما تنها به سمت توست.
هوش مصنوعی: قیمت یک تار موی تو به اندازهی تمام دنیای مادی و آخرت ارزش دارد. کسی نمیتواند بگوید که چه کسی قادر به به دست آوردن یا پرداختن چنین ارزش باعظمت است.
هوش مصنوعی: زاهد در حالت مستی و مستی دائم در روز و شب صحبت میکند، اما سید مست ما همیشه در حال گفتگو با توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد سرشگم ز آرزوی روی تو چون روی تو
وز فراق روی تو بگداختم چون موی تو
جان من پاینده اندر تن ز مشگین موی تست
دل بود روشن ز روی فرخ دلجوی تو
از نهیب تیر مژگان و کمان ابرویت
[...]
سوی من شادی نیاید،تا نیایم سوی تو
روی شادی آن زمان بینم که بینم روی تو
من دلی دارم که در وی روی شادی هیچ نیست
غیر از آن ساعت که آرد باد صبحم بوی تو
هر کسی از غم پناه خود به جایی میبرد
[...]
مرحبا ایچشم جان روشن بنور رای تو
دستگیر دل گه آشفتگی گیسوی تو
هر که دید آن موی و رو در کفر و در اسلام گفت
صبح اسلام است و شام کفر روی و موی تو
پیش شمع روی تو مهر فلک پروانه ایست
[...]
شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو
سرکشان را طوق گردن حلقه گیسوی تو
تا تو رفتی آفتاب از زر همی تابد طناب
تا زند این خیمه فیروزه در اردوی تو
مدعی گیرم که چون آیینه رویین تن شود
[...]
ای منور هر دو عالم ز آفتاب روی تو
وی معطر ملک جان از زلف عنبر بوی تو
کفر پنهان گشت و ایمان حقیقی شد عیان
تا نقاب زلف افتاد از جمال روی تو
هر کسی را میل دل باشد بسوی این و آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.