گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «آینده از پیش نوشته نشده و امروزیان فردا را می‌سازند. دوستانی که به امید آگاهی از آنچه در آینده روی می‌دهد اینجا آمده‌اند از اینجا دست خالی باز می‌گردند. این که شنیده‌های ما حاکی از نام برده شدن اشخاص و دوره‌های تاریخی در یک متن باشد و آن را در عصر انفجار اطلاعات و دسترسی آزادانه به همه اسناد و مدارک هیچ کجا نیابیم باید ما را متقاعد کند که شنیده‌های ما نادرست است. منطقا هم حتی به فرض وجود و درستی چنین پیش‌بینی‌هایی نمی‌بایست مخفی کردن این اسامی خللی در درستی این پیشگویی‌ها ایجاد کند و مانع تحقق آنها شود. گنجور یک وبگاه ادبی است و ملاک انتشار متون در آن متن کتابهای چاپ شده است. همانطور که از حاشیه‌های این شعر درمی‌یابید طی سالهای گذشته در بین صدها مدعی تحریف و نقص این شعر در حاشیه‌ها یکی نبوده که متن ادعایی اصیل و تحریف نشده را با ذکر منبع و نشانی و نحوه دسترسی به آن نقل کرده باشد یا در وبگاه‌های شخصی و شبکه‌های اجتماعی دیگر آنها را منتشر کرده باشد. آنچه در حاشیه‌های این شعر می‌بینید عموما ابیات سروده شده دوستانی است که خرافه‌پرستی پیرامون آن را به ریشخند گرفته‌اند و اگر هم در برساخته‌های قرون بعدی برای این شعر اشاراتی به دوره‌های بعد از عصر زندگانی شاعر می‌بینیم نشانه جعلی بودن آنها آن است که محدوده توانایی پیشگویی شاعر در آنها گذشته شناخته شده تاریخی ماست و اسامی و دوره‌های تاریخی بعد از ما در این جعلیات غایبند. متن اصیل این سروده این صوفی بزرگ به نظر می‌رسد ترکیبی از پیشگویی‌های متون پیشین در دسترس شاعر با پیشبینی‌های متناسب با دوره زندگی او باشد و اگر آنها را واقعا ملهم از دریافت‌ها و القائات ذهنی او بدانیم اشارات او نشان می‌دهد که انتظار وقوع آنها را در زمانی نزدیک به عصر خویش (حدود هفت قرن پیش) داشته است. به جای جستجوی اتفاقات آینده در متون گذشتگان، امروز تلاش کنیم و آینده خودمان را خودمان رقم بزنیم و بسازیم.» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «م» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
چ
د
ر
ل
م
ن
ه
ی

قصیده شماره ۱: از تتق کبریا صورت لطف خدا

قصیده شماره ۲: تا ز نور روی او گشته منور آفتاب

قصیده شماره ۳: از نور روی اوست که عالم منور است

قصیده شماره ۴: مرد مردانه شاه مردان است

قصیده شماره ۵: گر نه آب است اصل گوهر چیست

قصیده شماره ۶: عمر بی عشق می گذاری هیچ

قصیده شماره ۷: بنازم جان روح افزای سید

قصیده شماره ۸: خوش رحمتیست یاران صلوات بر محمد

قصیده شماره ۹: در دو عالم چون یکی دارنده اشیا بود

قصیده شماره ۱۰: دل چو سلطان ملک جان گردد

قصیده شماره ۱۱: هرچه مقصود تو است آن گردد

قصیده شماره ۱۲: رند مستی که گرد ما گردد

قصیده شماره ۱۳: رندان باده نوش که با جام همدند

قصیده شماره ۱۴: نقطه ای در الف هویدا شد

قصیده شماره ۱۵: چو تو به ما نرسیدی تو را ز ما چه خبر

قصیده شماره ۱۶: بیا ای مومن صادق بگو صلوات پیغمبر

قصیده شماره ۱۷: داد جاروبی به دستم آن نگار

قصیده شماره ۱۸: حی و قیوم و قدیم لم یزل

قصیده شماره ۱۹: عیسی گردون نشین تابع تو در ازل

قصیده شماره ۲۰: درد دردش خورده ام تا صاف درمان یافتم

قصیده شماره ۲۱ (مهدی نامه): قدرت کردگار می‌بینم

قصیده شماره ۲۲: گفتیم خدای هر دو عالم

قصیده شماره ۲۳: عاشقانه گر بیابی جام جم

قصیده شماره ۲۴: سالها در سفر به سر گشتیم

قصیده شماره ۲۵: در راه خدا بسی دویدیم

قصیده شماره ۲۶: دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن

قصیده شماره ۲۷: ای دل ار عاشقی بیا از جان

قصیده شماره ۲۸: نقش رویش خیال تا بسته

قصیده شماره ۲۹: ظهوری لم یزل ذاتی بذاتی

قصیده شماره ۳۰: حبیبی سیدی یا ذالمعالی

قصیده شماره ۳۱: آن امیرالمؤمنین یعنی علی

قصیده شماره ۳۲: جام گیتی نما علی ولی

قصیده شماره ۳۳: هر که دارد با علی یک مو شکی

قصیده شماره ۳۴: گر در این بحر آشنا یابی

قصیده شماره ۳۵: خرد پیمانه انصاف اگر یک بار بردارد