گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

هر که دارد با علی یک مو شکی

نزد شیر حق بود چون موشکی

کی تواند با علی کردن مصاف

خارجی گر لشگرش باشد لکی

هفت دریا با محیط علم او

نزد ما باشد ز بسیار اندکی

منکر آل عبا دانی که کیست

جاهلی یابد تباری مردکی

ذوالفقارش کرد دشمن را دو نیم

این یکی نیمی و آن یک نیمکی

آفتاب آسمان لافتی

سایهٔ لطف الهی بی شکی

عالم ملک ولایت مرتضی

بندهٔ او خدمت جانی یکی

شاهباز آشیان لامکان

با همای همت او مرغکی

با شکوه کوس او روز نبرد

خود چه باشد نام کوس و طبلکی

مصطفی و مرتضی را دوست دار

صورتاً هستند دو در معنی یکی

نعمت الله دوستی اهل بیت

جای داده در دل خود نیککی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode