مرا دلیست که در وی بجز محبت نیست
ز عشق حاصل او غیر درد و محنت نیست
مکن ملامتم ای شیخ از طریقه عشق
که راه عشق برون از ره طریقت نیست
مکن تردد بیهوده در نصیحت ما
که گوش اهل جنون قابل نصیحت نیست
تو زاهدی و منم باده نوش و منت چیست؟
برو برو که بدین کار جای منت نیست
اگر چه شاهدی از اهل ملکت عشق است
ز اهل درد بود اهل جاه و حشمت نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دردهایی است که عشق به همراه دارد. شاعر از زهد و نصیحت زاهدان انتقاد میکند و بر این نکته تأکید میکند که عشق مسیری جدا از آنچه عرفان و طریقت نامیده میشود، دارد. او بر این باور است که در عشق تنها محبت و درد وجود دارد و نصیحت و ملامت در این راه بیفایده است. در نهایت، او به تفاوت بین عاشقان و زاهدان اشاره میکند و میگوید که اهل عشق، گرفتار دنیا و مقام نیستند.
هوش مصنوعی: دل من تنها سرشار از عشق و محبت است و غیر از آن هیچ چیزی در آن وجود ندارد. حاصل این عشق تنها درد و رنج است و بس.
هوش مصنوعی: ای شیخ، مرا سرزنش نکن به خاطر راهی که در عشق انتخاب کردهام، زیرا عشق راهی جدا از مسیرهای عرفانی و نیکو ندارد.
هوش مصنوعی: به سخن ما بیهوده نپرداز، زیرا کسانی که در جنون غرقند، نصیحت را نمیپذیرند.
هوش مصنوعی: تو انسان پرهیزکاری هستی و من هم کسی هستم که از نوشیدن شراب لذت میبرم. حالا چه نیازی به منت گذاشتن و طلب کردن وجود دارد؟ برو، برو که در چنین کاری جایی برای توقع و منت نیست.
هوش مصنوعی: اگرچه شاهد و گواهی بر زیبایی و عشق وجود دارد، اما افرادی که در این دیار در رنج و درد به سر میبرند، به مقام و ناز و نعمت دست نیافتهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سری که پیش تو بر آستان خدمت نیست
سربست آن که سزاوار تاج عزت نیست
به جد و جهد یر کجا شود وصلت
که قرب پادشهان جز به سی دولت نیست
ز قامت نو به طوبی کشد دل زاهد
[...]
کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟
کدام سینه که از داغ تو جراحت نیست؟
طبیب چاره دل گو مساز و رنج مبر
که ناتوان مرا آرزوی صحت نیست
به قول ما می روشن نمی کشد زاهد
[...]
میا به پرستش من، جون امید صحت نیست
به حال مرگ مرا دیدن از محبت نیست
به غایتی هوس گفتوگوست با تو مرا
که تاب خامُشیام با وجود حیرت نیست
کنون که جان به لب آمد مرا، دمی بنشین
[...]
مرا ز زلف تو غیر از شکست و محنت نیست
بنای خانه زنجیر بهر راحت نیست
برهنه پای نخواهیم ماند، آبله هست
در آن دیار که کفشی بپای همت نیست
چنین که قافله آه می رود بشتاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.