سری که پیش تو بر آستان خدمت نیست
سربست آن که سزاوار تاج عزت نیست
به جد و جهد یر کجا شود وصلت
که قرب پادشهان جز به سی دولت نیست
ز قامت نو به طوبی کشد دل زاهد
کسی که عشق ندارد بلند همت نیست
کدام کشته عشق است از تو رفته به خاک
که جان غرقه به خونش غریق رحمت نیست
به چشم اهل نظر کم بود ز پروانه
دلی که سوخته آتش محبت نیست
از اشک ناشد. رنگین مناز با رخ زرد
زری که سرخ نباشد چنان به قیمت نیست
کمال مطالب دردی به غصه شاکر باش
که جز به شکر کسی را مزید نعمت نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به مفاهیم عشق، عزت و جایگاه واقعی انسان اشاره میکند. او میگوید کسی که شایستهی مقام و الوهیت نیست، نباید به آن دست یابد. عشق و همت واقعی برای رسیدن به مقامات بالا شرط است و بدون عشق، انسان نمیتواند به کمال برسد. او همچنین به این نکته اشاره میکند که درد و غم نیز میتواند باعث شکرگزاری و به دست آوردن نعمتهای بیشتر شود. در نهایت، شاعر میگوید که علاقه و محبت واقعی، انسان را به مقامات معنوی و بزرگ میرساند.
هوش مصنوعی: سری که در برابر تو به خدمت نمیآید، شایسته دریافت تاج افتخار نیست.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش، به کجا میتوان رسید که نزدیکی به پادشاهان فقط از راه شایستگی و صلاحیت ممکن است.
هوش مصنوعی: کسی که عشق ندارد و همت بلندی ندارد، نمیتواند از زیباییهای زندگی لذت ببرد و به مقامهای عالی دست پیدا کند. او از دیدن زیباییهای عالم بیخبر است و دلش به چیزهای برتر نمیرود.
هوش مصنوعی: کدام کسی که به خاطر عشق از دنیا رفته، در زیر خاک است و جانش که پر از خون است، مورد رحمت قرار نگرفته است؟
هوش مصنوعی: در نظر کسانی که به عمق موضوعات نگاه میکنند، دلهایی که به خاطر عشق سوختهاند، بسیار نایاب است و کمتر پیدا میشود.
هوش مصنوعی: از اشک نمیتوان رنگین شد. مانند مناز که با چهره زرد زری باشد؛ اگر سرخ نباشد، ارزش چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: در نهایت، با وجود تمام مشکلات و دردها، باید شکرگزار باشی؛ زیرا هیچ کس جز با شکرگزاری نمیتواند به نعمتهای بیشتری دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدام دل که ز عشقت اسیر محنت نیست؟
کدام سینه که از داغ تو جراحت نیست؟
طبیب چاره دل گو مساز و رنج مبر
که ناتوان مرا آرزوی صحت نیست
به قول ما می روشن نمی کشد زاهد
[...]
مرا دلیست که در وی بجز محبت نیست
ز عشق حاصل او غیر درد و محنت نیست
مکن ملامتم ای شیخ از طریقه عشق
که راه عشق برون از ره طریقت نیست
مکن تردد بیهوده در نصیحت ما
[...]
میا به پرستش من، جون امید صحت نیست
به حال مرگ مرا دیدن از محبت نیست
به غایتی هوس گفتوگوست با تو مرا
که تاب خامُشیام با وجود حیرت نیست
کنون که جان به لب آمد مرا، دمی بنشین
[...]
مرا ز زلف تو غیر از شکست و محنت نیست
بنای خانه زنجیر بهر راحت نیست
برهنه پای نخواهیم ماند، آبله هست
در آن دیار که کفشی بپای همت نیست
چنین که قافله آه می رود بشتاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.