زهی عشقت آتش بجان در زده
خطت کار خلقی بهم بر زده
چه ما را به سنگ جفا میزنی
قدح با حریفان دیگر زده؟
رخت نانوشته خط سبز خویش
گل آتش در اوراق دفتر زده
چو من در خمار می لعل تو
سبو را نگر دست بر سر زده
گرو برده شاهی ز اقران به شعر
چو با اوستادان برابر زده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی صبح از بام سر برزده
یکی صبح تا شام بر سر زده
خطت طعنه بر مشک و عنبرزده
قدت سرو را سایه بر سر زده
دو چشمت به مستی و غارت گری
به هر گوشه ملکی به هم بر زده
ز شوق دو لعل شکر بار تو
[...]
لب دامن اندر میان بر زده
روان سوی دروازه ها سرزده
نه جز شمع در محفلش سر زده
نه جز حلقه کس حلقه بر در زده
دلیری به رزم آستین بر زده
دوصد ره به یک دشت لشگر زده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.