بسوخت آتش عشق تو بیگناه مرا
بدوخت ناوک چشمت به یک نگاه مرا
به شمع نسبت بالای دلکشت کردم
روا بود که بسوزی بدین گناه مرا
فتاده بر سر راه تو روی از آن مالم
که پیر عشق چنین کرد رو براه مرا
به سایه که گریزم در این بلا که منم
چو اهتمام تو نگرفت در پناه مرا؟
خطای شاهی بیچاره را قلم درکش
که هست لطف عمیم تو عذر خواه مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و درد ناشی از آن است. شاعر بیان میکند که عشق او به معشوقش باعث سوختن و آزارش شده است. او از چشمان معشوقش به عنوان سلاحی یاد میکند که او را جریحهدار کرده است. شاعر به معشوقش میگوید که حوادث ناشی از عشقش، او را به زانو درآورده و نمیداند به کجا پناه ببرد. در نهایت، از لطف و بزرگواری معشوقش درخواست عذرخواهی میکند و از او میخواهد که به خاطر خطاهایش او را ببخشد.
هوش مصنوعی: آتش عشق تو مرا به شدت سوزاند و بیگناهیام را تحت تأثیر قرار داد و تیر نگاه چشمانت با یک نگاه، مرا به شدت زخم کرد.
هوش مصنوعی: به شمع عشق و محبت دل خود را به او نزدیک کردهام و به خاطر این که او را میسوزانم، هیچ اشکالی ندارد.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و جذاب تو بر سر راه من قرار گرفته است، و این به خاطر محبت و تجربهی عمیق عشق است که مرا به این مسیر کشانده است.
هوش مصنوعی: من در این مشکل و دردسر به کدام سایه پناه ببرم؟ چون تو که معمولاً به من کمک میکنی، اکنون توجهی به من نداری.
هوش مصنوعی: اگر شاهی به اشتباه عمل کند، قلم باید این اشتباه را ثبت کند، زیرا این لطف بزرگ توست که از من عذرخواهی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بکشت غمزهٔ آن شوخ، بیگناه مرا
فکند سیب زنخدان او به چاه مرا
غلام هندوی خالش شدم ندانستم
کاسیر خویش کند زنگی سیاه مرا
دلم بجا و دماغم سلیم بود ولی
[...]
بود که گریه بشوید خط گناه مرا
سفید روی کند نامه سیاه مرا
اگرچه خرمن عقلم بسوخت در ره عشق
خوشم که برق کرم پاک کرده راه مرا
خیال روی تو بست آنقدر بچشمم نقش
[...]
اگر نه زلف تو میبرد در پناه مرا
فریب چشم تو میکشت بی گناه مرا
چه فتنه ها که بر انگیخت خال هندویت
برآتش رخ تو سوخت آن سیاه مرا
گواه سوز درون اشک و چهره زرد است
[...]
بسوی من نظر مهر نیست ماه مرا
هنوز آن غرورست کج کلاه مرا
هزار پاره ی الماس از گلم سر زد
اثر هنوز نه پیداست برق آه مرا
که برفشاند قبا بر من جراحت ناک
[...]
شهید عشق تو بیند چو دود آه مرا
در آفتاب قیامت شود پناه مرا
ازو اگر نکنم شکوه، منفعل گردم
که باز میرود آزرده بیگناه مرا
مرا مگو که نیفتادهای هنوز از پا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.