گل شکفته نماند مگر بصورت حور
خروش رعد نماند مگر بنفخه صور
همی رسد ز هوا بر زمین نثار درر
همی شود ز زمین بر هوا بخار بخور
اگرچه هست زمین جای دیو و معدن دد
اگرچه هست هوا جای حور و معدن نور
ز ابر گشت هوا جای دیو و معدن دد
ز لاله گشت زمین جای نور معدن حور
گسسته ابر بهاری طویله لؤلؤ
شکسته باد شمالی شمامه کافور
یکی ز خاک نماینده دیبئه منقوش
یکی ز تاک فشاننده لؤلؤ منثور
بسوی صحرا تازد همی ز کوه غزال
بدانکه کوه بماند همی به پشت سمور
چو تکیه گاه سلیمان شده است باغ و در او
ز بیر کرده چو داودیان شکوفه زبور
جهان مرجان خطی نوشت بر مینا
قلمش ابرو مدادش مطر دبیر دبور
زمین چو خزه ملون بگونه گونه نبات
هوا چو شعر مطرز ز گونه گونه طیور
ز لاله کوه چو از نقش ما نوی دیبا
ز گل درخت چو از نور ایزدی که طور
شکفته لاله چو رخسار دلبر می خوار
دمیده نرکس چون چشم لعبت مخمور
به رای و معنی و تدبیر در بلندی مهر
چو بخت صاحب پیروز میر ابومنصور
ز نام او نشود فال نیکبختی فرد
ز رای او نشود پای نیکنامی دور
بکار جود رغیت و بشغل حرب حریص
میان مجلس ساکن میان صف صبور
بلند ملک ز تیغ وی و معادی پست
خراب گنج ز دست وی و جهان معمور
نه هیچ غیبی با رای او بود مدغم
نه هیچ گنجی با جود او بود مستور
تن مخالف او باد جفت بند و گزند
دل موافق او بادجفت سور و سرور
بروز رزم کند شادی معادی غم
بروز بزم کند ماتم موالی سور
چو روز گردد با یادمهر او شب داج
چو خار باشد با یاد کین او گل حور
ز عدل او همه آفاق با نشاط عدیل
ز جود او همه گیتی ز فقر و بخل نفور
بدان خوشی که بسائل سپارد او دینار
کسی درم نسپارد بمشرف و گنجور
برون ز خدمت او فخر هرچه خوانی عار
برون ز مدحت او هرچه راست گوئی زور
بزور پیل و دل شیر اگرش وصف کنم
در این نباشد بهتان در آن نباشد زور
سؤال سائل باشد بگوش او چونانک
بگوش عاشق سرمست ناله طنبور
نه آن عجب که ز دزد ایمنند با عدلش
از این عجب که روند ایمن از اسود و نسور
رها نیابند از تیر او بداندیشان
اگر ز تیر بخواهند واژگونه ز مور کذا
کند همیشه سفر تیر او میان عیون
کند همیشه گذر خشت او میان صدور
ایا ز تو مدد دوستان همیشه پدید
ایا ز تو نفر دشمنان همیشه نفور
مخالفان ز خلاف تو زیر بند رقاب
موافقان ز رضایت بری ز رنج و ثبور
ز خون حلق معادی معصفری گردد
اگر بپرد در حربگاه تو عصفور
اگر سنان تو بیند بخواب در قیصر
وگر حسام تو بیند بخواب در فغفور
یکی بنالد بر روم زار و مردم روم
یکی بنالد بر خلق تور و تربت تور
ولی همیشه بلند از تو و مخالف پست
درم ز تو بشکایت مدام و خلق شکور
جهان بدنش مأمور بود مأمون را
گرت بدیدی مأمون ترا شدی مأمور
کسی که مهر تو جست از خدای عرش بیافت
در این سرای مراد و در آن سرای قصور
بداد و بخشش داد جهان همه بدهی
نیوفتاد کسی جز تو بر جهان غرور
هرآنکه سطری مدح تو خواند از بر لوح
کنند نامش با نام انبیا مسطور
گهر ز کف تو رنجور و زائران نازان
سنان ز دست تو نازان و دشمنان رنجور
میانه هست میان تو و میان مهان
چنانکه باشد مابین قاهر و مقهور
بعمر باقی کرده فلک ترا توقیع
بملک باقی داده جهان ترا منشور
هر آنچه خواهی داده است چرخت از پی آنک
بوند زی همه کس حاجبان تو معذور
همیشه تا بوزد باد در سرای زمین
همیشه تا که بزنبور زهر شد مستور
سرای جان تو آباد چون ز باد زمین
کشفته خانه خصمت چو خانه زنبور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعرهای عارفانه و وصف طبیعت است که در آن به زیباییهای زمین و آسمان و تأثیرات مثبتی که وجود دارند اشاره میشود. شاعر میگوید که گلها و زیباییها در قالب حور (زیباییهای بهشتی) آمدند و درختان و گلها نماد نور و زندگی هستند. او همچنین به ویژگیهای مثبت و عدالت یک پادشاه اشاره میکند که در زندگی مردم تأثیر مثبت دارد و باعث ایجاد آرامش و شادی برای آنان میشود. پادشاه با دلی بزرگ و خدمتی نیکو شناخته میشود و در برقراری عدالت و بخشش زحمات زیادی میکشد. در نهایت، شاعر بر این باور است که با وجود پادشاهی عادل، همه چیز در جهان نیکو و آباد خواهد بود.
هوش مصنوعی: گل همیشه تازه و زیبا نمیماند، بلکه سرانجام به شکل حوری درمیآید. و صدای رعد هم همیشگی نیست، بلکه فقط با دمیدن صور به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: از آسمان جواهرات و نعمتها به زمین میبارد و از زمین هم بخاری که همانند بخور است به آسمان بلند میشود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه زمین محل عفریتها و موجودات وحشی است و آسمان مکانی برای فرشتگان و نورانیها به شمار میرود، این دو فضا همچنان میتوانند نمادی از عشق و زیبایی باشند.
هوش مصنوعی: هوا به سبب ابر، جایی برای دیوان و موجودات وحشی شده است و زمین به خاطر لالهها، مکانی برای نور و زیبایی فرشتگان گردیده است.
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری که به ناگاه پراکنده میشوند، مانند دانههای لؤلؤی شکستهای هستند که در طویلهای افتادهاند؛ بادی از شمال میوزد و عطر کافور را به همراه میآورد.
هوش مصنوعی: یکی از خاک، نماینده زیبایی و جمال است و دیگری از تاک، دانههای مروارید را بهصورت پراکنده و زیبا میپاشد.
هوش مصنوعی: غزال به سمت صحرا میتازد و برمیخیزد از کوه، چرا که کوه همچنان در پشت او باقی مانده است.
هوش مصنوعی: باغ به عنوان پناهگاه و قوای سخت سلیمان تبدیل شده است و در آن مانند سرودهایی که داود میخواند، شکوفهها زیبایی میآفرینند.
هوش مصنوعی: جهان مانند یک مرجان است که بر روی یک ظرف شفاف و زیبا مینویسد. دستی که این نوشتهها را خلق میکند، بسان ابرو زیباست و مداد آن، باران لطیف و خوشبوی یک نویسندهی ماهر به شمار میرود.
هوش مصنوعی: زمین مانند خزهایی رنگارنگ است که به شکلهای مختلف گیاهان زینت داده شده و آسمان همچون شعری زیبا و خوش فرم است که به خاطر تنوع پرندگان، جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: از زیباییهای لالههای کوهستان وقتی که به شکل ما تزیین شدهاند، و از گل درختان که به نور الهی میدرخشد، میتوان به عظمت و زیبایی وجود اشاره کرد.
هوش مصنوعی: لالهای که شکوفه کرده، شبیه به چهره معشوقی است که دل را به دست میآورد. همچنین، نرگس هم به زیبایی چشمان محبوب گلابی مانند است که تحت تأثیر شوق و مستی قرار گرفته.
هوش مصنوعی: با تفکر و تدبیر و به دلیل نیک بختی، مانند خورشید در اوج شکوه، پیروزی بزرگ نصیب ابومنصور شده است.
هوش مصنوعی: از نام او برای فرد، خوشبختی حاصل نمیشود و از عقل او نیز نمیتوان به نیکنامی دست یافت.
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، سخاوتمندی و جود را به کار ببر و در میدان جنگ، شجاعت و حرص را نشان بده. در عین حال، در میان دیگران آرام و صبور باش.
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت و اراده او، سرزمینها و کشورها در حال سرنگونی و ویرانی هستند. ثروتها و گنجها از دست او خارج شده و جهان به خوبی و آبادانی ادامه دارد.
هوش مصنوعی: هیچ راز و اسراری در اراده و فکر او پنهان نیست و هیچ گنجینهای در بخشش و generosity او نهفته نشده است.
هوش مصنوعی: بگذار که سختیها با او همتراز و همراه شوند، اما دل من همیشه شاد و خوشحال در کنار او باشد.
هوش مصنوعی: در زمان جنگ و درگیری، خوشی و شادی ممکن است به ناگاه به غم و اندوه تبدیل شود، اما در عین حال، حتی در بین این غمها، مراسم و جشنها هم برگزار میشود و زندگی همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: وقتی روز میشود و یاد محبوبم در خاطرم حاضر است، شب مثل یک شب تاریک و بیروح به نظر میرسد. در کنارش، رنج و درد ناشی از جدایی مثل خاری میماند، در حالی که یاد خوش او همچون گلی زیبا و خوشبو است.
هوش مصنوعی: از عدالت او، تمام جهان پر از شادی و رونق است. از بخشش او، تمام زمین از فقر و بخیل بودن دور شده است.
هوش مصنوعی: کسی که خوشی و شادی را به دیگران میدهد، هرگز به مال و ثروت دیگران نیندیشد و به دنیا و داراییهای مادی وابسته نیست.
هوش مصنوعی: هر نوع افتخاری که فراتر از خدمت او باشد، ننگ محسوب میشود و هر صحبتی که درباره او نداشته باشی، بیمعنا و زورگو به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر بگویم که او مانند فیل قدرتمند و دلیر مانند شیر است، در این سخن هیچ بیحرمتی وجود ندارد و این قدرت واقعی اوست.
هوش مصنوعی: سؤال درخواستکننده باید با گوش او مانند نالهی طنبوری باشد که عاشق مست را به وجد میآورد.
هوش مصنوعی: تعجب نکنید که دزدان با عدالت احساس امنیت دارند، بلکه شگفتآور این است که انسانها از خطر پلنگها و عقابها با اطمینان عبور میکنند.
هوش مصنوعی: بداندیشان هرگز نمیتوانند از تیر او رها شوند، حتی اگر بخواهند تیر را به سمت مخالف پرتاب کنند.
هوش مصنوعی: سفر تیر او در دلها همیشه ادامه دارد و اثر خشت او همواره در میان سینهها باقی میماند.
هوش مصنوعی: آیا همیشه کمک دوستان از تو بهدست میآید و آیا همیشه دشمنان از تو دور میشوند؟
هوش مصنوعی: مخالفان از کارها و رفتارهای تو دچار مشکلات و سختیهایی شدهاند، در حالی که طرفداران تو به خاطر رضایتی که از تو دارند، از رنجها و دردسرها دور هستند.
هوش مصنوعی: اگر در میدان جنگ پرندهای به پرواز درآید، خون حلقهای از محل تولدش به زمین ریخته میشود.
هوش مصنوعی: اگر شمشیر تو در خواب قیصر را ببیند و یا اگر خنجر تو خواب فغفور را ببیند، این نشان از قدرت و عظمت توست.
هوش مصنوعی: شخصی از دردی که در سرزمین روم دارد شکایت میکند و در عوض، مردم روم نیز از درد و رنجی که بر مردم تور میگذرد، ناله و شکایت میکنند. این نشاندهندهی دردی مشترک میان دو قوم است.
هوش مصنوعی: همیشه از تو بالاتر و در برابر تو پایینتر هستم؛ به خاطر تو مدام ناله و شکایت میکنم و مردم قدردان هستند.
هوش مصنوعی: جهان جسم او به خدمت مأمون بود و اگر تو مأمون را میدیدی، او نیز برای تو به خدمت درمیآمد.
هوش مصنوعی: کسی که محبت تو را از خداوند طلب کند، در این دنیا به خواستهاش خواهد رسید و در آن دنیای دیگر نیز در آرامش و نعمت خواهد بود.
هوش مصنوعی: جهان با نیکی و بخشش پر است و هیچکس به جز تو بر این دنیا مغرور نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که در ستایش تو چند خطی بنویسد، نامش به همراه نام پیامبران بر روی لوح ثبت میشود.
هوش مصنوعی: گوهر گرانبها در دستان تو به زحمت است و زائران با ناز و عطر به دنبالت میآیند، در حالی که دشمنان هم به زحمت به تو نزدیک میشوند.
هوش مصنوعی: در رابطه بین تو و افراد بزرگ، فاصلهای وجود دارد که شبیه به فاصلهای است که بین قوی و ضعیف وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمان باقی، بخت تو را به سلطنت جاودانه بخشیده و دنیا، تو را در جایگاه والای خود مینوازد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهی به تو داده شده است، زیرا که این چرخه زندگی بر اساس خواستههایت پیش میرود و هیچکس نمیتواند در برابر آن مقاومت کند.
هوش مصنوعی: همیشه که باد در زمین میوزد، تا زمانی که زنبور زهرش پنهان بماند.
هوش مصنوعی: خانه روح تو مانند جایی آباد است که از باد خالی شده، اما خانه دشمن تو همچون لانه زنبور پر از فعالیت و زندگی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
شبی چو روز فراق بتان سیاه و دراز
درازتر ز امید و سیاه تر ز نیاز
ز دور چرخ فرو ایستاده چنبر چرخ
شبم چو چنبر بسته در آخرش آغاز
برآمده ز صحیفه فلک چو شب انجم
[...]
گرفت مشرق و مغرب سوار آتش و آب
ربود حرص امارت قرار آتش و آب
همی شکنجد باد و همی شکافد خاک
به جنبش اندر دود و بخار آتش و آب
به خشگ و تر به جهان دربگشت ناظر عقل
[...]
خری سبوی سرو روده گوش و خم پهلو
کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو
چو آمد آید با او سبوی و روده و خم
چو شد کماسه رود با وی و تگا و کدو
خری سرش ز خری چون کدوی بیدانه
[...]
زهی بمشرق و مغرب رسیده انعامت
شکوه خطبه وسکه زحشمت نامت
زتست نصرت اسلام از آن فلک خواند است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
بزرگ سایه یزدان و آفتاب ملوک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.