گنجور

 
۱۹۴۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۳۶ - التّمثیل فی صلابة طریق الاسلام

 

... بسته در دست خصم عهد شکست

که چو بر کفر کرد خصم اجبار

نه به دل از زبان دهد اقرار ...

... آدمی همچو مرغ با پر نیست

هم همه بار و هم همه بر نیست

هرکه نان با خرد نداند خورد ...

سنایی
 
۱۹۴۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۴۴ - در کاهلی گوید

 

بشنو از بارگاه مصطفوی

تا چه دانی ز نکته نبوی ...

... ورنه چون خر نداردی پالان

بر تن خود نه ای مغفل بار

زانکه باشد سیاه بدکردار ...

... زین همه خلق و زین همه بنیاد

بار تکلیف خویش بر تو نهاد

گشت زین کاینات جمله خصوص ...

سنایی
 
۱۹۴۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فی‌الغرور و الغفلة والنسیان و حبّ‌الامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیان‌الموت والبعث والنشر » بخش ۴۷ - محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن

 

... دل و تن را عسل مده بسیار

کان عسل جز کسل نیارد بار

گر عسل کم خوری ترا شاید ...

... با پری حمل و سستی حامل

بار تو شیشه راه پر سنگست

دست پر گوز و خمره سر تنگست ...

... عارت از فخر دان و ننگ از نام

در غریبی نه کارساز و نه بار

در غریبی مه فخردان و مه عار ...

... دست و پایی بزن چه دانی بوک

باری ار زو نگرددت حاصل

به سلامت رسی سوی ساحل ...

سنایی
 
۱۹۴۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاه‌بن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه

 

... ملک و دین را چو کرد با هم ضم

کرد از آن نیزه زبان باریک

دیده عمر دشمنان تاریک ...

... راز چون آشکار نزدیکش

زان دل دوربین باریکش

چون خرد صدهزار گونه ش رای ...

... می کشیدند از خیانت چرخ

چون بدین بارگاه پیوستند

از غریبی و غبن و غم رستند ...

... کابر بر ابر سود آتش زاد

دست او آتشیست گوهر بار

پای او همچو بحر گوهردار ...

سنایی
 
۱۹۴۷

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه

 

... این عطا چیست کار کارگشای

وین شرف چیست لطف بار خدای

لطف حق گر به خاک پیوندد ...

... ملک میراث و تیغ حیدروار

هرکه دریا ز تف غبار کند

ماهی از تابه کی شکار کند ...

... دلش اندر میان چشم آید

که شد از عدل شاه شاه تبار

گرگ با میش دوستگانی خوار ...

... عدل او بر دعای مظلومان

ابر ملکی که عدل بار شود

تیرماه جهان بهار شود ...

... مرکبش هیأت فلک دارد

که بر اعداش خاک می بارد

گوی زن بادپای آهن سم ...

... پرش او به دست و پای بود

کم نبود از مبارزی در جوش

که سپر پشت بود و خنجر گوش ...

سنایی
 
۱۹۴۸

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۳ - فی خصاله و فضیلته

 

عرش اگر بارگاه را زیبد

شاه بهرامشاه را زیبد ...

... قاف از آن بوی نافه ناف شود

ز ابر شمشیر ملک بارنده

چمن ملک را نگارنده

گر بخواهد ز تیغ موسی وار

خشک رودی کند ز دریا بار

برکشد دست شاه دین پرور ...

... فتنه را آب ریخت بر آتش

زان که اوبار مار دریا کش

بر دل از بیم و هیبت شه شان ...

سنایی
 
۱۹۴۹

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۸ - حکایت زن دادخواه با سلطان محمود

 

... که کنم حکم زن چو حکم سدوم

زن دگرباره بر ره غزنین

نرود من ندارمش تمکین ...

... نه ز شاه و الهش انده و باک

زن دگر باره رای غزنین کرد

بنگر تا چه صعب لعب آورد

قصه بر شاه داشت بار دگر

خواست از شاه خوب رای نظر ...

... رسم و آیین بد دگر منهید

گفت زن نامه برده ام یکبار

لیک نگرفت نامه را بر کار ...

سنایی
 
۱۹۵۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۱۷ - حکایت

 

... تا بیاورد هردو را بر شاه

بار داد و به جای خود بنشست

دل و جان اندرین سخن پیوست ...

سنایی
 
۱۹۵۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۱۹ - در کفایت و رای پادشاهی

 

... شاه غازی یمین دین خدای

که بد او در زمانه بار خدای

یافته دین احمد تازی ...

... شرم ناید ترا ز شاه جهان

در چنین بارگاه وین دیهیم

ظالمی را همی نهی تعظیم ...

... گشت در گوش او چو حلقه گوش

شاه باید که وقت خلوت و بار

در همه کارها بود بیدار

سنایی
 
۱۹۵۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاج‌الوزراء ابی‌محمدبن الحسن‌بن منصور گوید

 

سر احرار سیدالوزرا

که ورا برگزید بار خدا

در محل کفایت و امکان ...

... قبله دانش است و جان شریف

کس چنو نیست بردبار و لطیف

در زمانه به خط چنو کس نیست ...

... که بدو دین و شرع سربفراشت

بر خلایق شده مبارک پی

خواجگان پیش وی شده لاشی ...

سنایی
 
۱۹۵۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان » بخش ۴۷ - در مدح اقضی‌القضاة نجم‌الدّین ابوالمعالی‌بن یوسف‌بن احمد الحدّادی

 

... پشت اسلام و شرع را ز کمال

در نظر چون عبارت آراید

جبرییلش به طبع بستاند ...

... علم او دستگیر دینداران

قلمش چون ربیع با باران

عالم از فتویش بر آسوده ...

... جمله زیبا و نیکو و در خورد

مشکلات کلام ایزد بار

متشابه که هست در اخبار

همه را کرده حل به شکل و بیان ...

سنایی
 
۱۹۵۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۱ - فصل فی بیان سبیل‌السعادة والطریق المستقیم

 

... ای منزه ز ظلم و جور و عیوب

آنچه ما را به ظلم شد باره

بود از نفس شوم اماره ...

... خواجه بیمار و برده از هوسی

بار خود سوی باردان کسی

در شبی باش تا سپیده بام ...

سنایی
 
 
۱
۹۶
۹۷
۹۸
۹۹
۱۰۰
۶۵۵