بخش ۸ - حکایت زن دادخواه با سلطان محمود
آن شنودی که بود چون در خورد
آنچه با میر ماضی آن زن کرد
شاه شاهان یمینِ دین محمود
که از او گشت زنده رادی و جود
کان زن او را جواب داد دُرشت
که به دندان گرفت ازو انگشت
عاملی در نسا و در باوَرد
قصد املاک و چیز آن زن کرد
خانهٔ زن به قصد جمله ببرد
چون برد جامهٔ عرابی کرد
زن گرفت از تعب رهِ غزنین
بشنو این قصّه و عجایب بین
کرد انهی به قصّه سلطان را
به شفیع آورید یزدان را
که ز من عامل نسا املاک
بستد و من شدم ز رنج هلاک
شاه چون حال پیرزن بشنید
پیرزن را ضعیف و عاجز دید
گفت بدهید نامهای گر هست
تا ز املاک زن بدارد دست
نامه بستد سبک زن و آورد
شادمانه به عامل باورد
که به زن جمله ملک باز دهد
زن بیچاره را جواز دهد
با خود اندیشه کرد عامل شوم
که کنم حکم زن چو حکم سدوم
زن دگرباره بر ره غزنین
نرود من ندارمش تمکین
نه به زن باز داد یک جو خاک
نه ز شاه و الهش اندُه و باک
زن دگر باره رای غزنین کرد
بنگر تا چه صعب لعب آورد
قصّه بر شاه داشت بار دگر
خواست از شاه خوب رای نظر
به تظلّم ز عامل باورد
بخروشید و نوحه پیش آورد
گفت سلطان که نامهای بدهید
رسم و آیین بد دگر منهید
گفت زن نامه بردهام یکبار
لیک نگرفت نامه را بر کار
بود سلطان در آن زمان مشغول
سخنِ پیرزن نکرد قبول
گفت سلطان که بر من آن باشد
که دهم نامه تا روان باشد
گر بر آن نامه هیچ کار نکرد
آن عمیدی که هست در باورد
زار بخروش و خاک بر سر کن
پیش ما وز حدیث بیسر و بُن
زان سبک گفت ساکن ای سلطان
چون نبردند مر ترا فرمان
خاک بر سر مرا نباید کرد
نبود خاک مر مرا در خورد
خاک بر سر کسی کند که ورا
نبود بر زمانه حکم روا
بشنید این سخن ز زن سلطان
شد پشیمان ز گفت خود به زمان
گفت کای پیرزن خطا گفتم
کز حدیث تو من برآشفتم
خاک بر سر مرا همی باید
نه ترا کاینچنین همی شاید
که مرا مملکت بود چندان
که در آن ملک باشدم فرمان
به ایاز آن زمان سبک فرمود
که سخن بیش از این ندارد سود
زی غلامان سبک یکی بگزین
که رود زی نسا چو باد برین
که بود مرو را سواری بیست
بنگرد کاین عمید ابله کیست
کار بر مرد بد بگیرد سخت
پس مرو را فروکند به درخت
نامه در گردن وی آویزد
تا ز بد هرکسی بپرهیزد
بس منادی زند به شهر درون
کانکه از حکم شاه رفت برون
سر بپیچید و ضال و عاصی گشت
گرد خود رایی و معاصی گشت
مر ورا این سزا بود ناچار
تاندارد رضای سلطان خوار
رفت میری بدین مهم در حال
کُشت مرد فسادجو به نکال
عامل ابله از چنان کردار
جان به بیهوده کرد در سرِ کار
بعد از آن حکم شاه نافذ گشت
شیر با گور آب خورد به دشت
شاه را حکم چون روان باشد
عالم از عدل او جنان باشد
پس اگر حکم او نباشد جزم
نکند هیچکس به ملکش عزم
امر سلطان چو امر یزدانست
سایهٔ ایزد از پی آنست
لفظ مهتر که گفت از پی شاه
هست سلطان همیشه ظلّ اللّٰه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از ظلم و بیعدالتی یک عامل بر پیرزنی روایت میشود. زن که به جهت ضعیفی و ضعف حالش تحت فشار قرار گرفته، به شاه مراجعه میکند تا حق خود را از عامل باورد بگیرد. شاه ابتدا به سخنان زن توجه نمیکند، اما پس از شنیدن فریاد او و درک مظلومیتش، در مییابد که باید به این موضوع رسیدگی کند. او تصمیم میگیرد که دادرسی عادلانه انجام دهد و آن عامل را مجازات کند. در نهایت، شاه بر این باور است که حکم او باید همانند حکم خداوند نافذ و درست باشد و باید از ظلم و بیعدالتی جلوگیری کند. این داستان نشاندهنده اهمیت عدالت و گوش دادن به صدای مظلومان در جامعه است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بشنوی، در حقیقت به اندازهای با تو تناسب دارد که با گذشتهات و تجربههایت ارتباط دارد، همانطور که آن زن با مردی که از او گذشتهای دارد، رفتار کرده است.
هوش مصنوعی: محمود، پادشاه بزرگ و نیکوکار، که به خاطر او زندگی و بخشش رونق گرفت.
هوش مصنوعی: زن با لحن تند و تیزی به او پاسخ داد، به گونهای که او از خشم و ناراحتی انگشتش را به دندان گرفت.
هوش مصنوعی: در نسا، کسی به نام عواملی تصمیم گرفت تا املاک و اموال آن زن را به دست آورد.
هوش مصنوعی: زن به خانهٔ شوهر میرود و به محض ورود، تمام زینتها و تزیینات خود را بهعنوان نمادی از فرهنگ و شخصیتش به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: زنی در غزنین با مشکلاتی روبهرو شد، به قضایا و شگفتیهای این داستان گوش فرا بده.
هوش مصنوعی: او به واسطه شفاعت، داستان سلطان را به خداوند تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: کسی که مانند من باعث ایجاد مشکلات و گرفتاریها برای دیگران شد، املاک و داراییهای مرا گرفت و من به خاطر این درد و رنج در حال نابودی هستم.
هوش مصنوعی: وقتی شاه صدای پیرزن را شنید، فهمید که او ضعیف و ناتوان است.
هوش مصنوعی: گفت اگر نامهای وجود دارد، آن را بدهید تا او بتواند از املاک خود بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: زنی خوشحال و پرانرژی نامهای را نوشت و به همراه خود به مقصدی برد.
هوش مصنوعی: کسی که به زن حقوق و آزادیهای لازم را میدهد، به او اجازه میدهد تا زندگی بهتری داشته باشد.
هوش مصنوعی: با خود فکر کردم که من هم میتوانم به اندازه زنها حکم کنم، درست همانطور که روزگاری در سدوم حکم میشد.
هوش مصنوعی: زن دیگر به سمت غزنین نخواهد رفت، زیرا من او را نمیپذیرم یا تسلیم آن نمیشوم.
هوش مصنوعی: حتی به زنی یک دانه خاک هم نداد و نه از پادشاه و خدای خود ترس و غم داشت.
هوش مصنوعی: زنی دیگر بار به فکر غزنین افتاد. بنگر که این کار چقدر دشوار و پرچالش شده است.
هوش مصنوعی: داستان دوبارهای برای پادشاه پیش آمد و او از پادشاه با تدبیر خواست که نظری بدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلمی که به شما شده، از عامل آن فریاد بزنید و شکایت کنید.
هوش مصنوعی: سلطان گفت که باید نامهای بنویسید و قوانین و رسوم ناپسند را تغییر ندهید.
هوش مصنوعی: زن گفت که یک بار نامهای آوردهام، اما کسی نامه را نپذیرفته است و کارها به درستی پیش نرفته است.
هوش مصنوعی: در آن زمان، سلطان مشغول صحبت کردن با پیرزنی بود و به گفتههای او توجه نکرد.
هوش مصنوعی: سلطان گفت که من نامهای میدهم تا روح و روانت آرام گیرد.
هوش مصنوعی: اگر آن نامه هیچ تأثیری نداشته باشد، آن عمیدی (یعنی شخصی با دانش و آگاه) که به آن باور دارد، چه سودی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: عزا و ناله کن و خاک بر سرت بریز پیش ما، از داستانی بیاساس و بیمحتوا صحبت نکن.
هوش مصنوعی: از آن سبکی گفت: ای سلطان، چرا تو را نمیبرند و در آموزش تو را ساکت نگه داشتهاند؟
هوش مصنوعی: بر من نباید خاک ریخت، زیرا من خاکی نیستم و وجودم از خاک نیست.
هوش مصنوعی: به کسی که در زمانه، بر او حکمی عادلانه جاری نیست، باید افسوس خورد و او را سرزنش کرد.
هوش مصنوعی: زن به او سخنی گفت که باعث شد او از گفتههای خودش پشیمان شود و در این حال به زمان فکر کرد.
هوش مصنوعی: پیرزن عزیز، اشتباه من باعث شد که از سخنان تو ناراحت شوم.
هوش مصنوعی: بر من باید خاک ریخت، نه بر تو، زیرا که این وضعیت فقط مخصوص من است.
هوش مصنوعی: من در این سرزمین به قدری قدرت و تسلط دارم که وقتی در آنجا باشم، همه چیز تحت کنترل و فرمان من است.
هوش مصنوعی: در آن زمان، به ایاز گفت که دیگر نیازی به سخن گفتن بیشتر نیست و بیان کردن حرفهای اضافی فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: از میان غلامان یکی را انتخاب کن که مانند باد به نرمی و سبکی از دیار عشق عبور کند.
هوش مصنوعی: کیست که به مرو میآید و سوار بر اسب بیست است و به این فکر میکند که این مرد احمق کیست؟
هوش مصنوعی: اگر با مرد بدی کار کنی، دچار مشکلات زیادی خواهی شد؛ بنابراین بهتر است خود را از او دور کنی و به افکار و رویاهای خوب مشغول شوی.
هوش مصنوعی: بر روی گردن او نامهای بیاویزند تا از بدی هر کس دوری کند.
هوش مصنوعی: بسیار نوای فریادگر در شهر طنینانداز است که فرمان شاه به بیرون رفته و زندگی را دگرگون کرده است.
هوش مصنوعی: سر به اطراف خود چرخاند و به گمراهی و نافرمانی افتاد. او تحت تأثیر خیالپردازی و کارهای خلاف قرار گرفت.
هوش مصنوعی: این شخص سزاوار این سرنوشت است و چارهای جز پذیرش خواست سلطان ندارد.
هوش مصنوعی: مردی که فساد را جستجو میکرد، به سوی مهمانی رفت و در حال کشتن او بود.
هوش مصنوعی: آدم نادانی با کارهای بیهودهاش، جانش را به خطر انداخت و به نتیجهای نرسید.
هوش مصنوعی: پس از آن که فرمان شاه اجرا شد، شیر و گور (یک نوع حیوان) در دشت کنار هم آب drank کردند.
هوش مصنوعی: زمانی که فرمانروایی عادل باشد، جامعهای به مانند بهشت خواهد شد و مردم در آرامش و خوشبختی زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: اگر اراده الهی در کار نباشد، هیچکس نمیتواند به هدفش برسد یا تصمیمی قطعی بگیرد.
هوش مصنوعی: فرمان سلطان مانند فرمان خداوند است و سایهی پروردگار پس از آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: واژه "مهتر" به معنای شخصی است که در پی شاه و در مقام سرپرستی قرار دارد و خود را در سایه سلطنت و تحت حمایت خداوند میبیند. به عبارتی دیگر، این شخص همواره در خدمت پادشاه بوده و نقش حمایتی و سرپرستی را ایفا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.