گنجور

 
۱۹۲۴۱

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

... بخاک عشق نهم سر که پای خویش دران

بهر طرف که نهم راه دیگریست بدوست

چنان گرفته رگ و پوستم تجلی عشق ...

... پدید حال دل از زلف یار موی بموست

گداخت راه دلم سنگ و در تو نیست اثر

بسینه اینکه تو داری مگر دلست که روست ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۲

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

... چون آفتاب پاک دمید و روان گذشت

وهم و گمان بکاخ حقیقت نبرد راه

این پایه از تصور وهم و گمان گذشت ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

... دعوت هوش به مینای بشارت کردند

راه آن ملک که شیرین دهنانند ملوک

طی گدایان طریقت به مرارت کردند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

گر عشق رفیق راه من گردد

خار ره من گل و سمن گردد ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۵

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

... سر برهنه ز هستی کلاه را چه کند

هزار بادیه گو بیش باش راه طلب

رسیده است بمقصود راه را چه کند

شیون بیحد ذاتست حد ذاتی دل ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۶

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

... شام فراق خاک نشینان سحر شود

گر نور آفتاب دل افتد به خاک راه

اکسیر قلب و سرمه صاحب نظر شود ...

... خواهد هزار تصفیه تا خاک زر شود

بادا دعای راهروان خضر راه آنک

ما را بر آستان صفا راهبر شود

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۷

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

... مستحق نظر دوست نظر بازانند

مردم جاه طلب راه نیابند بدوست

خانه جویان خدا خانه براندازانند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۸

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

... بی پریشانی دل دولت دین بود بدست

این سر زلف سیه راهزن دین آمد

دل ز عشق رخ آن شاه بشطرنج خیال ...

... طور سینای من آن سینه سیمین آمد

دل من چند گهی راه تلون پیمود

عشق رهبر شد و در خانه تمکین آمد ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۴۹

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

... درودند و دل فرزانه کردند

جنود عقل را نازم که در راه

جهاد نفس را مردانه کردند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۰

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

... در کوی میفروش بظل حمایتند

مفتی کند روایت و در راه کوی فقر

واماندگان قافله اهل درایتند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۱

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

... بمقامی که ره فقر بسلطان ندهند

من درویش صفت رفتم و راهم دادند

سر من سود شبی پای گدای در عشق ...

... یوسف جاه بدم پیشتر از خلقت جان

خلق کردند تن و راه بچاهم دادند

مالک ملک ازل نیز بچاهم نگذاشت ...

... جلواتیست که از فیض الهم دادند

گاه و بیگاه در دوست زدم خاصان راه

بدرون گاه ندادندم و گاهم دادند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۲

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

... تشنه مرده بدیم آب حیات آوردند

راه ما را فلک افکند به گرداب خودی

ناخدایان خدا فلک نجات آوردند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

... میدهدم ندای تو فیض علی الدوام دل

کعبه تویی مراد را راه تویی معاد را

اینکه دهی جماد را سرعت سیر گام دل ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

... باشد دل و جان آگاه آیینه روی الله

شد سینه سالک راه گنجینه گوهر دل

دوش از سر دار توحید دل زد ندای اناالحق ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۵

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

... آیینه خود ساز بر آن روی مقابل

خود بین نبرد راه به خمخانه وحدت

محجوب ندارد خبر از نشیه کامل ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۶

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

... شبروم ولیک نیم رهزن کس

که سر راه بگیرد عسسم

دل من رای ضلالت نکند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۷

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

... عشق به من کرد نظر بنده بدم شاه شدم

از روش و راه شوی معتکف کعبه دل

معتکف کعبه دل از روش و راه شدم

هستی من بت شد و من بت شکن هستی خود ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۸

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

... مرا این استقامت بس که در میدان او باشم

دلم خون شد ز رشک خاک راه ای عشق امدادی

که دست گرد باشم بلکه در دامان او باشم ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۵۹

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

... اگر بدست من افتد شکنج طره بخت

ز گرد راه تو آن طره را طراز کنم

ز خاک پای تو آبی زنم بر آتش دل ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۰

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

... بیاض صفحه سر کتاب می بینم

پیاده ای تو ز من پرس راه وادی عشق

که خون راهروان تا رکاب می بینم

صفای سرم و خود را بی من همت پیر ...

صفای اصفهانی
 
 
۱
۹۶۱
۹۶۲
۹۶۳
۹۶۴
۹۶۵
۱۰۱۶