گنجور

 
۱۹۱۲۱

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۴۰ - به درک فرستادن مختار اسحق ابن اشعث پلید

 

... به زنهار خود گر پنهاهم دهی

در این خانه ی خویش راهم دهی

دهد زینهارت به روز شمار ...

... کنیزانه کردم پرستاری ات

که درسایه ی خویش راهم دهی

چو زنهار خواهم پناهم دهی ...

... کند سرخ روی سیاه تو را

وزان پس بپیمود راه از سرای

به درگاه مختار فرخنده رای ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۲

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۴۱ - سوزاندن خیر غلام مختار بدن اسحق ابن اشعث را بعد از کشتن او

 

... به خرماستان در تنی کینه خواه

ندیدم سبک بار گشتم ز راه

بدو پاسخ آورد کشور فروز ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۳

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۴۲ - کشتن مختار عمر ابن سعد را و بیان این داستان

 

... برون رفت ازن کوفه نادیده کام

همی تا سحرگه بپیموده راه

چون بد اختر مرد ملعون تباه ...

... چرا چنبر چرخ نشکست خرد

چو پیراهن از پیکرت خصم برد

دریغا که کافور تو گشت خاک ...

... کنم کار اکنون به دلخواه تو

که دارد پدر چشم در راه تو

به دژخیم فرمود پس رهنمون ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۴

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۴۳ - کشته شدن ابوخلیق شاعر بدست مختار

 

... بگفت این و بنشاند برجای خویش

براهیم را آن یل پاک کیش

به زین چمان چرمه خود جا گرفت

ابا مهتران راه صحرا گرفت

سپهبد درفش امیری فراشت ...

... بدوکم زیان بود مدحش چه سود

براهیم گفتا فزون از روان

نمایند خدمت به نابخردان ...

... زدینارگان داد او را دویست

بگفت از براهیم بستان صله

مکن مدحت خولی و حرمله ...

... به جای بدی آن نکو گوهرا

براهیم گفتش هم ایدر بمان

زنیکان بدی ناید ای بد گمان ...

... زنخجیر باز آمد آن سرفراز

چو دیدش براهیم بردش نماز

چو بنشست برگاه مختار شاد ...

... به دشت بلا بود طومار دار

شناسد مرآن دشمنان را که راه

گرفتند برخسرو کم سپاه ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۵

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۰ - روایت منهال ابن عمرو

 

... کجا رفته بودی در این چند گاه

گمانم رسی اینک از گرد راه

بدو گفتم ای مهتر شاد کام ...

... به پیشانی اش تاکه خون زو چکید

به دامان پیراهن ان شاه فرد

ز پیشانی اش خون همی پاک کرد ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۶

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۱ - کشتن مختار عمرو و ابن صبیح

 

... چو این داستان اندر آمد به بن

ز رزم براهیم بشنو سخن

که با پور مرجانه آن شیر مرد ...

... خدایا ببخشای مزد نکوی

به فرخ براهیم آزاده خوی

که او نیز در راه دین رنج برد

زمین را ز آل امیه سترد ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۷

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۲ - رزم ابراهیم ابن مالک با عبید الله ابن زیاد

 

... تو دانی که کین ساختن کار اوست

براهیم مالک سپهدار اوست

زچنگال چونان سپهبد رها ...

... بجنبید رگ در تنش بهر کین

سپهبد براهیم را خواند پیش

به مهرش نشانید برگاه خویش ...

... به بدرود با وی همی رفت شاد

چو بسپرد با وی یکی روز راه

به شهر آمد این رفت او با سپاه ...

... پس از چند روز دگر با سپاه

به مرز نصیبین شد از گرد راه

درآنجا سرا پرده را بر فراشت ...

... سپه ده هزارش زنام آوران

براهیم فرخ نوندی گماشت

سوی حنظله نامه ای برنگاشت ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۸

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۳ - نامه نوشتن ابراهیم، به حنظله ابن عمار حاکم نصیبین و جواب او

 

... نکو نیست با ما دژم دل کنی

بده راه کز مرز تو بگذریم

ره جنگ با دشمنان بسپریم ...

... پی تاختن کرد پیکی یله

نبشته به نامه که اینک زراه

برتو به مهمانی آمد سپاه ...

... که بودی نوند ابن مرجانه را

به پیک براهیم بخشید زر

بدو شادمان شد دل نامور

بگفتش که برگرد زیدر به راه

بگو با سپهدار لشگر پناه ...

... تو را در چنین رزم یاری کنم

به راه وفا جانسپاری کنم

فرستاده رفت و به سالار گفت

زفرمانده آنرا که دید و شنفت

براهیم از آن کار خرسند شد

شکفته زمرد خردمند شد ...

... در آن مرز آسوده گشت ازتعب

دگر روز از آنجا چو بگرفت راه

بشد حنظله پیشرو با سپاه ...

... چو آمد ببوسید روی زمین

همی بر براهیم کرد آفرین

چنین گفت کآگه نبودم زکار ...

... گرفتم مرا او را توانستمی

در این راه ای میر بیدار دل

ز سیم و زر اوست خروار چل ...

... به جا مانده در باره زان نابکار

براهیم فرخ به زخم درشت

از آن دو پسر مریکی را بکشت ...

... به خاور زد از باختر بارگاه

براهیم اشتر علم برکشید

به رزم بداندیش لشگر کشید ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۲۹

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۶ - کشته شدن حصین پلید به دست شریک تغلبی

 

... بخواندش به مهمانی خویشتن

به آتش زآب سنان جست راه

چنین دید کیفر بداندیش شاه

به دوزخ چو شد ریمن تیره رای

براهیم را دل برآمد ز جای

برون موی تن شد زپیراهنش

نه از پیرهن بلکه از جوشنش ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۰

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۷ - تحریص ابراهیم، سپاه را به جنگ

 

... زگیتی ببرم پی این پلید

و یا خود به راه شه تشنه کام

به مینو نهم چون شوم کشته گام ...

... شما هم بر این لشگر اندر نهید

به راه شه تشنه لب سر نهید

مراین روز را آخرین روز خویش ...

... به هر سو یکی برشده کوه بود

سپهبد براهیم زد بر سپاه

چو سوزنده آتش که افتد به کاه ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۱

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۸ - به درک فرستادن ابراهیم، ابن زیاد را

 

... سبک پوی و زرینه زین و لگام

چو دیدش براهیم نشناختش

بزد نیزه وز زین بینداختش ...

... چنین گفت با مهتران سپاه

سپهبد براهیم ناورد خواه

که فرزند مرجانه ی نابکار ...

... کنون تا چه فرمان دهد نامور

زگفتار او شد براهیم شاد

از آن پس که از شه به غم کرد یاد ...

... که یزدان کنادش عقوبت زیاد

وزان پس براهیم نیک اخترا

دلیر و خردمند و دین پرورا ...

... از آن کوشش و رزم و فتح بزرگ

پذیره شدن را بپیمود راه

زکوفه ابا مهتران سپاه ...

... به شکرانه پیش خداوند پاک

دو رخ راهمی سود بر روی خاک

که ای برتر از آنچه سنجد خرد ...

... تو کردی نه من ای خدای جهان

نه من کرده ام نی براهیم این

تو کردی که زیبد تو را آفرین ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۳

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۳ - آغاز داستان غدر اهل کوفه با امیر مختار

 

... دل آسوده از دیدن کام بود

به موصل براهیم بد مرزبان

پرستارش یزدان به روز و شبان ...

... سوی کوفه با تاختن کرد روی

به همراه او لشگری بی شمار

همه تیغ بند و دلیر و سوار ...

... چو بگذشت ازین داستان چند گاه

پس از رنج بسیار طی گشت راه

به دروازه ی کوفه خرگه زدند ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۴

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۵ - نامه فرستادن کوفیان به مصعب

 

... همه گنج و شهر و تن و جان تو راست

براهیم جنگی به موصل دراست

سپه دور و مختار بی یاور است ...

... همانگه سوی شهر لشگر براند

بدو کوفیان برنبستند راه

گشودند دروازه برآن سپاه ...

... که من در بهشت ای یل رزم خواه

برای تو باشد دو چشمم به راه

میان تو و من همین جان بود ...

... پس از جانستانی زبدخواه من

گه جانفشانی است در راه من

چو مختار سالار پیروز روز ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۵

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۶ - سلاح نبرد خواستن امیر و خطاب او با جوشن

 

... بگشتند یکسر زفرمان من

براهیم دو راست از این پیشگاه

به گرد دژ اندر فراوان سپاه ...

... شما را رها کردم از عهد خویش

بگیرید از این دژ کنون راه پیش

از ایدر به کاشانه ی خود روید

زکین بد اندیش ایمن شوید

جهان آفرین باد همراهتان

کناد ایمن از کین بدخواهتان ...

... اگر خوب کارو اگر زشت کیش

گراهل بهشتید جان بسپرید

وگر اهل دوزخ کنون جان برید ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۶

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۷ - بیرون آمدن مختار با یاران

 

... دلیران مختار در رزمگاه

ببستند بر لشگر خصم راه

ز مردی نهشتند چیزی به جای ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۷

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۶۸ - تنها ماندن امیر مختار و مویه گری

 

... بزد دست بردسته ی تغی تیز

به جنگاوران بست راه ستیز

بزد یکتنه خویش را بر سپاه ...

... در آن خستگی ساز فریاد کرد

سپهبد براهیم را یاد کرد

بگفت ای برادر کجایی کنون ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۸

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

... بیهوده نگشتی تو اسیر نگه ما

دام از مژه ی چشم به راه تو تنیدیم

بوی دل پر خون به مشام آمدی از وی ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۳۹

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

... بستم نظر ز ملک دو عالم به مسکنت

تا خاک راه مردم صاحب نظر شدم

در لوح سینه نقش غمت را نگاشتم ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۹۱۴۰

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

... گفت باشد مدح او از فکرت افزونتر مرا

گفتمش در بیشه ی وصفش توانی جست راه

گفت نبود نیرو کوشنده شیر نر مرا ...

الهامی کرمانشاهی
 
 
۱
۹۵۵
۹۵۶
۹۵۷
۹۵۸
۹۵۹
۱۰۱۶