گنجور

 
۱۶۸۱

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول

 

... برآشفت زین گفته گودرز گرد

برفت و تهمتن به همراه برد

گزین کرد آنگاه زال سوار ...

... بپوشید در دم سلیح همچو باد

تن یک تنه راه اندر گرفت

پی لشکر زال زر برگرفت ...

... گرفت آن زمان پهلو پیل تن

چو دو روزه راه دگر تاختند

به نزدیک خود اندر انداختند ...

... بگو کز چه مرز و چه آباد بوم

سر ره گرفتی و راه تو چیست

ندانی که این لشکر و پیل کیست ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۲

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم

 

... همان زال با لشکر هم گروه

کشیدند لشکر دو منزل به راه

همه غرق آهن چو کوه سیاه ...

... شما را کنم آشکارا از آن

جهان دیده دستان به همراه رای

دو هفته در آن دشت کردند جای ...

... تهمتن که او بود لشکر پناه

سوی شهر ایران گرفتند راه

به ایران رسیدند با آن سپاه ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۳

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او

 

... ز هر خوب و زشتش نگهدار باش

به خواب و به راه و به بزم و شکار

مبادا که تنها بود نامدار ...

... نمودی چو کردندی عزم شکار

یکی روز هر دو سواران به راه

برفتند ماند خورشید و ماه ...

... بدان صورتش دل چو خوشنود کرد

پسندیدش آن راه و بدرود کرد

چو شب سوی ایوان گاه آمدند ...

... همه روز نخجیرگاهش بدی

فرامرز همراه آن ماه بود

که دلخواه آن ماه و آن شاه بود

یکی روز همراه چون ماه و مهر

برافروخته هر دو چون ماه چهر ...

... ز نخجیر دشت این زمین بگذرید

دگر دشت آن راه را می برید

که اینجای تورانیان را شکار ...

... گریزد در او شیر جنگی پلنگ

بدان سرزمین راه را بسپرید

ز پند و ز اندرز من مگذرید ...

... همه روزشان دشت دلخواه بود

بدان خرم آبادشان راه بود

به رستم چنین گفت یک روز زال ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۴

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱ - باز نمودن راز خود، فرامرز و بانو گشسب با رستم زال و جنگ کردن ایشان

 

... برفتند از آن پس به آرامگاه

ببستند بر دیده ها خواب راه

چو شب دست در دامن خاک زد ...

... بیامد بر ما به رستم نبرد

اگر ما چو گرگیم او میش راه

همان به که ناید دگر پیش ماه ...

... فرامرز حیران در آن کار بود

دو چشمش بدان راه مروار بود

سوار دلاور بغرید باز ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۵

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲ - زخم زدن بانو گشسب بر رستم

 

... به قدر و به اعزاز پیغمبران

که هستند در راه دین سروران

که دشمن نسازی به ما شادمان ...

... نیارد کسی دست من زیر دست

کنون پست کردیم خون خاک راه

ازین نیستت پیش یزدان گناه ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۶

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳ - اندر شکار رفتن فرامرز با بانو گشسب

 

... در این گفتگو بود توران سپاه

که آن هر دو گرد از پس گرد راه

تو گفتی به کین جنگ ساز آمدند ...

... تو را بنده ام هر چه فرمان دهی

نباشد به از صلح در راه دین

که گوید که نفرین به از آفرین ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۷

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷ - لاف زدن تمرتاش پیش افراسیاب برای گرفتن بانو گشسب و دلخوش نمودن گرسیوز افراسیاب او را

 

... ره دور بر خویش کوتاه کن

بزودی تو اندیشه راه کن

تمرتاش از این گفته دل شاد کرد ...

... به جان و سر و افسر و تخت شاه

من اکنون بگیرم بر آن ماه راه

به نیروی بازوی گرز گران ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۸

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۱ - جواب نوشتن زال و رستم به هرسه پادشاهان هندوستان

 

... ز هر مرز چندان بیامد سپاه

که پوینده را گشت دشوار راه

زخشکی پلنگ و ز دریا نهنگ ...

... سپه دید چندان که که شد ستوه

که هرچند بیننده را بود راه

درفش و سنان بود و پیل و سپاه ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۸۹

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۲ - جنگ کردن پادشاهان هندوستان با بانوگشسب

 

... زشاهان کدامین کند خواستار

برون آمد از شهر دستان به راه

ابا نامداران زابل سپاه ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۰

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۸ - تنگ آمدن شاه کیکاوس از پهلوانان ایران و طلب کردن رستم را

 

... زمین زیر سمش نیاورد تاب

چو بشنید رخش اندر آن راه تیز

همی کرد چون آتش گرم خیز ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۱

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۰ - نالیدن رستم از درگاه خداوند و زور خواستن او (و) و گوشه فرش گرفتن و پرت کردن، پهلوانان را

 

... به زابلستان برد شاه و سپاه

سراپرده زد بر دو فرسنگ راه

یکی تخت فیروزه آن شهریار ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۲

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۸ - رفتن فرامرز به جنگ کناس دیو (و) کشته شدن کناس به دست فرامرز

 

... بپیمود ره سوی مرغ و درخت

دو روز و دو شب چون بریدند راه

بدیدند آن گنبد و جایگاه ...

... تو را باید اکنون شدن جنگجوی

فرامرز و گرگین و بیژن به راه

کشیدند زان پس بدان جایگاه ...

... به فرمان والای کیهان خدیو

بشد تیز گرگین برآن شاه راه

چو دیده بدیدش هم از دیدگاه ...

... سرش پیش دادار خورشید و ماه

نهاد و برآمد ببرید راه

چو آمد سوی پهلوان گزین ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۳

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۴ - رفتن فرامرز رستم به جنگ مار جوشا و کشته شدن مار به دست فرامرز

 

... به الماس ضحاک تازی تنش

ببرم کنم لعل پیراهنش

بفرمود تا در کران آمدند ...

... دوان گشت بیژن به سوی سپاه

چو گستهم دیدش هم از گرد راه

بیامد به نوشاد هندی بگفت ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۴

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۵ - رفتن فرامرز و ایرانیان به جنگ کرگدن و کشته شدن کرگدن به دست فرامرز

 

... گله گشته به هر سویی ده هزار

یکی بیشه بینی سه فرسنگ راه

بدان بیشه کردن که آرد نگاه ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۵

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند

 

... که من بسپرم هند را زیر پی

سر بدسگالان به راه آورم

گرفته همه نزد شاه آورم ...

... رسیدند گیتی بشد تیره روز

فراسان بکشت و فراهان گرفت

وزو این چنین ها نباید شگفت ...

... جهان پهلوان بود اندر سپاه

به نیزه ز زین برگرفتش ز راه

به تیغ جهان گیر سام سوار ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۶

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۱ - جنگ گردن کید و همه هندیان با فرامرز و ایرانیان و گریختن کید و لشکراو

 

... بسا سر کزان رزمگه شد تباه

بشد کید و بگرفت راه گریز

برآورد با لشکران رستخیز ...

... که من تاج و مهد سرافراز شاه

هم اکنون فرو پیچم از گرد راه

بگفت و بشد از پسش گستهم ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۷

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۲ - گفتگو کردن فرامرز با گردان ایران (و) پا سخ دادن نوشاد

 

... شود رام و آید بدین بارگاه

بجز آشتی نیستمان هیچ راه

اگر سر بپیچم هم از راستی ...

... از ایدر به کید است فرسنگ صد

نخستین بیابان بیراه وبد

چو زین صد گذشتی همه بوم اوست ...

... بدان تا نیابد از آن سو گروه

چو زو در گذشتی به دو روز راه

یکی مرغزار است و آب و گیاه ...

... که آرد زگفتار او سرگذشت

ازو چون گذشتی به دو روز راه

پدید آید آن مرز اروند شاه ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۸

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۳ - رسیدن فرامرز به شهر نیک نور و جنگ کردن فرامرز با نوشدار و گرفتار شدن نوشدار به دست فرامرز

 

... مرا آگه آمد که اندک سپاه

ز ایران بدین مرز پیموده راه

تو دانی که هرکو به گیتی بر است ...

... همه دل پر از کین چو پیلان مست

بریدند فرسنگ زان راه شصت

از آن آگهی شد به شهر برنج ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۶۹۹

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۴ - جنگ کردن فرامرز با سنورگرگ و کشتن فرامرز، سنور گرگ

 

... جهان پهلوان برد پیشش نماز

بپرسید پیرش ز راه دراز

بدو گفت کای بچه پهلوان ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۱۷۰۰

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۵ - سؤال کردن فرامرز(و) پاسخ دادن برهمن

 

... به بالا ز شیوست تن و موی و ریو

درو بافته راه واژونه دیو

رخ ماه تابان هویدا شود ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۸۳
۸۴
۸۵
۸۶
۸۷
۱۰۱۶