گنجور

 
۱۴۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود بن ناصر الدین

 

... بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی

پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان

ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای ...

... نرگس سیراب یابی اندرو وقت تموز

لاله خود روی بینی اندرو گاه خزان

بوستان بر سرو بردی این شگفت آید مرا ...

... با دو جادوی مساعد جادویی کردن توان

من ز لاله زعفران کردستم اندر عشق تو

اندرین گر نیک بندیشی شگفتی بیش ازآن

بوستان بر سرو بردن گر بیاموزی مرا

من بیاموزم ترا از لاله کردن زعفران

این من از عشق تو دیدستم درین گیتی و بس ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - درمدح عضدالدوله امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین

 

... تامورد سبز باشد چون زمرد

تا لاله سرخ باشد چون مرجان

تانرگس اندر آید با کانون ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۳

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در حسب حال و ملال خاطر امیر یوسف و سه سال مهجور ماندن از خدمت او و شفاعت امیر محمد گوید

 

... بهار پارین با تو نموده بودخزان

نه شب همی بزند لاله تو برهم چشم

نه گل بروز ببندد همی ز خنده دهان ...

... به چشم طوفان لیکن دلی ز غم بریان

دلم به لاله نپرداختی و چشم به گل

ز شغل سوختن آتش و غم طوفان ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - در مدح امیرابویعقوب یوسف برادر سلطان محمود گوید

 

... شکسته زلف تو تازه بنفشه طبریست

رخ و دو عارض تو تازه لاله و نسرین

تو لاله دیدی و شمشاد پوش و سنبل تاج

بنفشه دیدی عنبر سرشت و مشک آگین

بنفشه زلفا گرد بنفشه زار مگرد

مگرد لاله رخا گرد لاله رنگین

ترا بسنده بود لاله تو لاله مجوی

بنفشه تو ترا بس بود بنفشه مچین ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین

 

... پیوسته ترا بینم تو نیز مرا بین

چشم من و آن روی پر از لاله و پرگل

دست من و آن زلف پر از حلقه و پر چین

زان رخ چنم امروز گل و لاله سیراب

زان ساده زنخدان سمن تازه و نسرین ...

... زین عید عدو را غم و اندوه و ترا لهو

تو با رخ پر لاله و او با رخ پر چین

فرخی سیستانی
 
۱۴۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در صفت خزان و مدح امیر ابوالمظفرنصر بن سبکتگین برادر سلطان محمود گوید

 

... بریخت که گل سوری چه چیز برگ چرا

زهجر لاله کجا رفت لاله شد پنهان

مگر درخت شکفته گناه آدم کرد ...

... چو می بگونه یاقوت شد هوا بتد

پیاله های عقیقی ز دست لاله ستان

خزان بدست مه مهر در نوشت از باغ ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - در تقاضای معاودت سلطان مسعود از اصفهان به غزنین پس از فوت محمود

 

... رزمگاه پر مبارز دوست تر دارد ملک

زانکه باغی پر گل و پر لاله و پر یاسمین

از شبیخون و کمین ننگ آید او را روز جنگ ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح شمس الکفات خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی

 

... توبه را دست و پای سست کند

لاله سرخ و باده روشن

خاصه اکنون که باز خواهد کرد ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح خواجه ابوالحسن حجاج، علی بن فضل بن احمد گوید

 

بت من آن به دو رخ چون شکفته لاله ستان

چو دید روی مرا روی خویش کرد نهان ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - در مدح خواجه ابوالحسن حجاج علی بن فضل بن احمد گوید

 

... دولت گرفته پیش رویت مجن

باغ امیدت پر گل و لاله باد

چون باغ فضلت پر گل و نسترن

فرخی سیستانی
 
۱۵۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - نیز درمدح خواجه ابوبکر حصیری ندیم گوید

 

... نوروز جهان چون بهشت کرده ست

پر لاله و پر گل که و بیابان

چون چادر مصقول گشته صحرا ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح خواجه عمید المک ابوبکرقهستانی عارض لشکر

 

... چون سمن سال و مه در آن بستان

لاله یابی و نرگس و سوسن

باغبانی بباید آن بت را ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۳

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - در مدح خواجه ابو سهل دبیر، عبدالله بن احمد بن لکشن وزیر ابویعقوب عضدالدوله یوسف بن سبکتگین

 

... آبها تیره ومی تلخ و خوش و روشن

کوه پر لاله و لاله همه پر ژاله

دشت پر سنبل و سنبل همه پر سوسن ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - در ذکر مسافرت از سیستان به بست و مدح خواجه منصور بن حسن میمندی

 

... بزم او را بچگان زایند نو نو هر زمان

لاله خود روی زاید باغ بچه نو بهار

نرگس خوشبوی زاید راغ بچه مهرگان ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمودبن ناصر الدین

 

... نباید روشنی بردن به شب زین پس که بی آتش

ز لاله دشت پر شمع است و از گل باغ پر شعله

بیا تا ما بدین شادی بگردیم اندرین وادی ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - نیز در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین

 

... روی بنماید نو روز و کندعرض سپاه

در کف لاله خودروی نهد سرخ قدح

راغ همچون پر طوطی شود از سبز گیاه ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسین میمندی

 

... ادب عزیز ازو گشت ورنه پشت ادب

شکسته بودو رخ لاله گونش گشته چو کاه

ایا گرفته مروت ز خاندان تو نام ...

فرخی سیستانی
 
۱۵۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح خواجه ابوبکر حصیری ندیم سلطان محمود گوید

 

... چشم او روشن و دلشاد به روی صنمی

که بود لاله بر دو رخ او زرد چو کاه

فرخی سیستانی
 
۱۵۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی

 

... هرگزمباد روزی از تو مرا جدایی

تو سر و جویباری تو لاله بهاری

تو یار غمگساری تو حور دلربایی ...

فرخی سیستانی
 
۱۶۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - در لغز آتش سده و مدح سلطان محمود گوید

 

... یکی نو بهاری یکی مهرگانی

ز اجزای او لاله مرغزاری

ز آتار او نرگس بوستانی ...

فرخی سیستانی
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۳۶۲