عروس ماه نیسان را جهان سازد همی حجله
به باغ اندر همی بندد ز شاخ گلبنان کله
ز بهر گوهر تاجش همی بارد هوا لؤلؤ
ز بهر جامهٔ تختش همی بافد زمین حله
به باغ اندر کنون مردم نبرد مجلس از مجلس
به راغ اندر کنون آهو نبرد سیله از سیله
نباید روشنی بردن به شب زین پس که بی آتش
ز لاله دشت پر شمع است و از گل باغ پر شعله
بیا تا ما بدین شادی بگردیم اندرین وادی
بیا تا ما بدین رامش می آریم اندرین حجله
چو می خوردیم در غلتیم هر یک با نگارینی
چو برخیزیم گرد آییم زیر کلهای جمله
نو آیین مطربان داریم و بربطهای گوینده
مساعد ساقیان داریم و ساعدهای چون فله
ز بهر کام دل حیله نباید ساختن ما را
به فر میر ما دوریم از هر کوشش و حیله
امیر عالم عادل نبیرهٔ خسرو غازی
ابو احمد محمد کوست دین و داد را قبله
ز فرزندان بدو گوید به فرزندان ازو گوید
قوام الدین ابوالقاسم نظام الدین و الدوله
ز مهمانان او خالی ز مداحان او بی کس
نه اندر شهرها خانه، نه اندر بادیه رحله
ز بس بر سختن زرش به جای مادحان هزمان
زناره بگسلد کپان ز شاهین بگسلد پله
ایا فرمان سلطان را نشسته بر لب جیحون
ازین پس هم بدان فرهان سپه بگذاری از دجله
چو اندر آب روشن روز پنداری همی بینم
غلامان تو اسبان کرده همبر بر در رمله
ز عالم عدل تو چیزی کند نیکوتر از عالم
نه ممکن باشد این کاید ز شاخ رومی ار بیله
نهانیهای اسکندر به ایران آری از یونان
خزینهٔ شاه زنگستان به غزنین آری از کله
اگر تو درخور همت جهان خواهی گرفت ای شه
به جای هفت کشور هفتصد باشد علی القله
جهانی وز تو یک فرمان سپاهی وز تو یک جولان
حصاری وز تو یک ناوک مصافی وز تو یک حمله
به تیر از دور بربایی ز باره آهنین کنگر
به باد حمله برگیری ز کوه بیستون قله
چنان چون سوزن از وشی و آب روشن از توزی
ز دوش ویل بگذری به آماج اندرون بیله
کس کاندر خلافت جامهای پوشد همان ساعت
ز بهر سوگ او مادر بپوشد جامهٔ نیله
ز بهر جنگ دشمن دست نابرده بزه گردد
غلامان ترا هر دم کمان اندر کمان چوله
عدو در صدر خویش از حبس تو ترسان بود دایم
نباشد بس عجب گر مار ترسان باشد از سله
ز بهر آن که از بند تو فردا چون رها گردد
کنون دائم همی خواند کتاب حیلهٔ دله
به صورت گر کسی گوید: من و تو، گو: روا باشد
ولیکن گر به خود گوید: من و تو، گو معاذ الله
محالاندیش و خام ابله بود هر کاین سخن گوید
نباید بود مردم را محالاندیش و خام ابله
امیرا تا تو در بلخی به چین در خانه هر ماهی
روان خانیان در تن همی سوزد ترا غله
ز بیم تیغ تو تا چین ز ترکان ره تهی گردد
اگر زین سوی جیحون گردبادی خیزد از میله
همیشه تا به صورت یوز دیگر باشد از آهو
همیشه تا به قوت شیر برتر باشد از دله
مظفر باش و گیتیدار و نهمتیاب و شادیکن
جهان خالی کن از نامردم بدگوهر سفله
به شادی بگذران نوروز با دیدار ترکانی
که لبشان قبله را قبله است و قبله از در قبله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جشن و شادی عروسی در ماه نیسان اشاره دارد. در آن توصیفهای زیبا از باغها، گلها و مراسم عروسی آمده است. اشاره میشود که در این زمان، جشنها و مراسمات با شکوهی برگزار میشود و مردم از دلتنگی و غم دور میشوند. شاعر همچنین به فرمانروایی عادل و اهمیت عدالت در میان انسانها اشاره میکند و از افتخارات و شجاعت فرمانروا صحبت میکند. در نهایت، شاعر به امید شادی و سعادت در زندگی و دوری از افراد بدخواه و پست اشاره دارد. این شعر نمادین از زندگی شاد و پر امید در درون جامعه است.
هوش مصنوعی: دنیا به مناسبت ورود عروس ماه نیسان در باغها جشن و سروری برپا میکند و به زیبایی از شاخههای درختان گل، برای او زینت میسازد.
هوش مصنوعی: برای جواهر تاجش، آسمان مروارید میبارد و برای پوشش تختش، زمین پردههایی زیبا میبافد.
هوش مصنوعی: اکنون در باغ، مردم با هم نمیجنگند و از یک مجلس به مجلس دیگر نمیروند. همچنین اکنون در جنگل، آهوها همدیگر را به سلاح تهدید نمیکنند.
هوش مصنوعی: دیگر نیازی به روشنایی در شب نیست، زیرا دشت پر از شمعهایی است که از آتش لالهها میتابد و باغ هم پر از شعلههای گل است.
هوش مصنوعی: بیا تا در این سرزمین خوشحالی کنیم و از شادی بهرهمند شویم. بیایید تا با آهنگ و ساز، در این مکان خوش و خرم جشن بگیریم.
هوش مصنوعی: وقتی که مشغول نوشیدن شراب بودیم، هر یک از ما در آغوش زیبایی غوطهور بودیم. اما وقتی که از آن حالت بیرون میآییم، همهمان دور هم جمع میشویم و زیر یک سر به گفتگو میپردازیم.
هوش مصنوعی: ما نیایشگران جدیدی داریم و نوازندگان سازهای خوش صدا، همچنین همدمانی داریم که دستهایشان مانند گلابی است.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به آرزوها نباید حیله و ترفند به کار برد، ما از هرگونه تلاش و فریب دور هستیم و به عشق و صداقت اعتقاد داریم.
هوش مصنوعی: امیر بزرگ و عادل، نوه خسرو غازی، ابو احمد محمد، کسی است که دین و عدالت برای او بسیار اهمیت دارد و به آنها توجه ویژهای میکند.
هوش مصنوعی: از نسل او فرزندانش دربارهاش سخن میگویند و از نسل آنها نیز به قوام الدین ابوالقاسم نظام الدین و الدوله اشاره میشود.
هوش مصنوعی: در این دنیا از مهمانان او کسی نیست و از ستایشگران او هیچکس در میان است. نه در شهرها خانهای برای او وجود دارد و نه در بیابانها مسافرتگاهی برای او یافت میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر دردی که از سختیها دارم، به جای ستایشگران، زنجیرهایم را قطع میکنم و از سرنوشت خود میگریزم.
هوش مصنوعی: آیا فرمان پادشاهی که بر لب جیحون نشسته است، در آینده به سربازانش خواهد گفت از دجله عبور نکنند؟
هوش مصنوعی: وقتی در آب زلال روز، نگاهی میاندازم، گویی میبینم که سربازان تو سوار بر اسبها در جلوی دروازه رمله صف کشیدهاند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در دنیا با عدل و انصاف تو برابری نمیکند؛ اینگونه است که اگر از یک شاخه رومی به مانند یک قهرمان بینظیر بهرهبرداری شود، برتری آن مشهود خواهد بود.
هوش مصنوعی: اسکندر به صورت مخفیانه به ایران میآید و از یونان ثروت و گنجینهای را با خود به غزنین میآورد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به عظمت و مقام بالایی دست پیدا کنی، ای پادشاه، باید به اندازهای بزرگ آرزو کنی که به جای هفت کشور، به هفتصد کشور هم رسیده و در قلهی قدرت و fame قرار بگیری.
هوش مصنوعی: جهان تحت فرمان توست، و سپاه تو یکجا جمع شده است. تو به مانند یک دیوار مستحکم، و تیر و کمان تو آماده نبرد هستند. هر حملهای از سوی تو انجام میشود.
هوش مصنوعی: با تیر خود از دور به شکار میروی، از سپر آهنی دفاع کرده و مانند باد بر فراز کوه بیستون به حمله میپردازی.
هوش مصنوعی: مثل سوزنی که بر روی آب آرام میچرخد و از جایی به جایی دیگر منتقل میشود، تو هم باید به راحتی از مشکلات عبور کنی و به مقصد خود برسی.
هوش مصنوعی: هر کس که در مقام خلافت لباسی به تن کند، همان لحظه به خاطر اندوه او، مادرش لباس سیاه به تن میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر جنگ با دشمن، دستنخورده باقی مانده، و هر لحظه غلامان تو به پیش میروند و با دقت خود را آماده میسازند.
هوش مصنوعی: دشمن همیشه از زندانی بودن تو ترسیده بود، اما چه عجیب است که اگر مار هم از پوست خود بترسد!
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه فردا از بند تو آزاد شود، او حالا همواره مشغول خواندن کتاب ترفندهای دل است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دیگری بگوید "من و تو"، این سخن قابل قبول است، اما اگر کسی در درون خود بگوید "من و تو"، باید از چنین اندیشهای دوری کند.
هوش مصنوعی: کسانی که چنین سخنانی میگویند، فکر و اندیشه نادرست و سادگی احمقانهای دارند. نباید به این افراد اهمیت داد و باید از آنها دوری کرد.
هوش مصنوعی: امیر، تا تو در بلخ هستی، به چینیها در خانه هر نوع غذایی که میخواهی، میرسد و در دل تو آتش عشق میسوزد.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از تیغ تو، راهی که از چین به سوی ترکها میرود خالی خواهد شد، حتی اگر از آن سوی جیحون طوفانی به پا خیزد.
هوش مصنوعی: هرگز نباید اجازه دهیم که ظاهر دیگران ما را فریب دهد، زیرا برخی افراد ممکن است فقط ظاهری زیبا داشته باشند، در حالی که در باطن چیز دیگری هستند. همچنین باید توجه داشته باشیم که قدرت واقعی در توانمندیها و ویژگیهای درونی نهفته است، نه صرفاً در ظاهر و ظرافت.
هوش مصنوعی: مظفر و پیروز باش، مالک دنیا شو و تلاش خود را انجام بده. شادی را به ارمغان بیاور و جهان را از وجود انسانهای بدذات و بیارزش پاک کن.
هوش مصنوعی: نوروز را با خوشحالی بگذران و با دیدن دوستان ترک که به زیبایی لبخند میزنند و لبهایشان مثل قبلهای مقدس است، شاد باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو کودک سر فرود آرد به حجره بر سر حمدان
چنان گردد که پندارم سمار و غست یا جله
درآویزم حمایلوار یکسر خویشتن را زو
به گرد گردن و پشتش کنم آغوش چون بخله
همیچینم همیکوشم به دندان با زنخدانش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.