گنجور

 
۱۴۲۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۹ - جنگ نریمان با پسر فغفور چین

 

... بکشتند چندان از آن جایگاه

ز کشته بد از بوم بر بام راه

همه کاخ و بتخانه ها گشت پست ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر

 

... فرستاد و کرد او همان جا درنگ

به مرز کجا نزد یک روزه راه

رسیدند یک جای هر دو سپاه ...

... سپارید هرچ ایدرش هست گنج

سوی شهر بسته مدارید راه

که تا هر چه خواهد بخرد سپاه ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد

 

... چو بشنید گرشاسب کار قباد

پسندید و گفت این بود راه پیمان داد

نریمان نبودی مرا هم گهر

اگر کردی از راه پیمان گذر

چه رفتن ز پیمان چه گشتن ز دین ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۴

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۲ - رفتن نریمان به شهر فغنشور

 

... به شهر فغنشور شد با سپاه

بزد خیمه گردش هم از گرد راه

فرستوه شاه فغنشور بود ...

... به شهر اندرون هر چه خواهد سپاه

به داد و ستد برگشادست راه

از آغاز کن کار فغفور راست ...

... نریمان بپرسید کاین دز کراست

فرستوه گفت ای رذ راه راست

یکی دزد رهدار با مرد شست ...

... بر این کوه ره نیست از پیش و پس

همین یک تنه راه تنگست و بس

همه ساله خیلی برین کوهسار ...

... که که چادر لعل در سر گرفت

بر آن راه داران چو شد کار تنگ

برفتند در دز گریزان ز جنگ ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۵

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۳ - خبر یافتن فغفور از کشتن جرماس و قلا

 

... بد اندر کجا پهلوان سپاه

که آمد نوند نریمان ز راه

خبر داد کز نزد فغفور چین ...

... جهان پیش چشم یلان تیره شد

بر افکند هر یک نوندی به راه

یکی نامه با کشتگان پیش شاه ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۶

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۴ - رزم گرشاسب با سالار فغفور

 

... سنان از جگر بر دل اکحل گشای

دل و چشم بد دل به راه گریز

دلیران شده مرگ را هم ستیز ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۷

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۵ - جادویی کردن ترکان بر ایرانیان

 

... یکی ترکش انداخت دیگر کلاه

گریزان برفتند بی راه و راه

پس اندر نشستند ایرانیان ...

... چنان توده ای گشت بر چرخ و ماه

که دیدی ازو دیده یکماهه راه

ز پیرامنش زرد و سرخ و بنفش ...

... ببخشید بهر دگر بر سپاه

سوی جنگ فغفور برداشت راه

اسدی توسی
 
۱۴۲۸

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر

 

دهی دید در راه در دشت و راغ

بی اندازه پیرامنش کشت و باغ ...

... به بدرود کردن فرستوه شاه

در آن هفته بد با نریمان به راه

همان روز کآمد سپهبد فراز

وی آمد هم از راه زی شهر باز

ز نزل و علف هر چه بودش توان ...

... ندارد به کاهش زمان جهان

بدان تا بداند دل راهجوی

که ارجی ندارد جهان پیش اوی ...

اسدی توسی
 
۱۴۲۹

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان

 

... بر آن سان که خیزد ز دریا بخار

ز جندان به ده روزه راه دراز

بیآمد بر ژرف رودی فراز ...

... بد از یک سوی رود فغفور شاه

دگر سو نریمان به یک روزه راه

شه آگه ز فغفور کآمد به جنگ ...

... سپه بازگشت از دو سو بی درنگ

ببستند راه شبیخون به پیل

طلایه پراکنده شد بر دو میل ...

... همه شاه را خوار بگذاشتند

گریزان ز پس راه برداشتند

پدر بد که خسته پسر را به پای ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۰

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور

 

... سخن چند راندند از آن رزمگاه

وزآنجا به جندان گرفتند راه

ده و شهر و دز هر چه دیدند پاک ...

... پس پرده در کاخ مشکوی شاه

نه او شد نه کس را ز بن داد راه

ز گنجش هم اندر زمان ده هزار ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۹ - نامه گرشاسب به نزد فریدون

 

... همه گوش دل ها همه دل خروش

دویدندش با سرنگونی به راه

سخن گفتنش بر سپیدی سیاه ...

... دهد شاه را بنده مژده ز بخت

که بنوشتم این دیو کش راه سخت

به خون بداندیش ز الماس کین ...

... چو آید کند هر چه رفتست یاد

نشستست بنده دو دیده به راه

بدان تا نمایش چه آید ز شاه ...

... ز در و زبرجد دو ره صد هزار

بفرمود کاین با تو همراه کن

چو رفتی نثار شهنشاه کن ...

... رخش گشته ماننده برگ زرد

بدو گفت مندیش چندان به راه

شکیب آر تا من شوم پیش شاه ...

... اسیران و خوبان آراسته

همه راه پیوسته پنجاه میل

ستور و شتر بود و گردون و پیل ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۰ - خبر یافتن فریدون از آمدن نریمان

 

... درم ریز و دیبا فشان خواسته

سه منزل سپه داده زی راه روی

دورویه زده صف به کردار کوی ...

... کجا چرخ در چرخ دیبای چین

همه مردم شهر بی راه و راه

زده صف به دیدار فغفور شاه ...

... به بادفرهش بد همین کرد بس

نریمان بر شه شد از گرد راه

گرفت آفرین داد نامه به شاه ...

... بزرگی فغفور نتوان نهفت

ورا این بزرگیش بی راه کرد

که با ما به کین دست بر ماه کرد ...

... جز آن افسرین گوهر شاهوار

دگر آنچه در راهش آمد به کار

شه گیتی از بهر گرشاسب باز ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون

 

... به نزل و علف هر که بودند شاه

بفرمود کآیند پیشش به راه

دو منزل شدش همره و گشت باز ...

... گه رفتنش با مهان سپاه

برون رفت پیشش دو منزل به راه

ورا کرد بدرود و برگشت شاد ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۴

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۲

 

... به درگاه شه رفت شبگیر زود

کمر بسته راه و بر سر کلاه

ز بهر شدن خواست فرمان شاه ...

... جهان پر ز خوبان چون ماه کرد

چنین هدیه با دخت همراه کرد

زمین از گرانی ببد سرگرای ...

... که درویش زر بد به دامن کشان

همه راه آذین و گنبد زده

به هر گنبدی گل فشانان رده ...

... دم نای هر جای و آوای چنگ

بزرگان همه راه با کوس و بوق

فشانان به طشت آب مشک و خلوق ...

... گه این لهو سازنده گه آن نوا

هم از راه در شاه با ماه خویش

در ایوان نشستند بر گاه خویش ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۵

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان

 

... نوندی به نزد فریدون شاه

به مژده برافکند پویان به راه

پرندین چنان کودکی ساختند ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۶

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه

 

... دگر تا تویی یافه زینسان مگوی

به دشتی که گمراه گردی مپوی

مجوی آنچت آرد سرانجام بیم ...

... چو از رفتگان بودی از تو سخن

همان کردمی با تو از راه داد

که در چین نریمان به دیگر قباد ...

... سرایی پرآشوب و درد سرست

یکی گور دانیست بر راه رو

که گوری فزون نیست هر گاه نو ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۷

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه

 

... پسرش از پس او شده شهریار

پسر نیز رفته به راه پدر

نبیره ببسته به جایش کمر ...

... مرا سال نیز از چهل بیش نیست

چنین دام هرگز مگستر به راه

ز گنجم گرت رای چیزیست خواه ...

... به فرخ نریمان چنین کرد یاد

که کارت همه راه دین باد و داد

گر آیم من ار نه به هر بیش و کم ...

... ز گرد ابر بست از بر کشورش

بر طنجه نزدیک یک روز راه

به گرد دهی خیمه زد با سپاه ...

... دل دوستانت به درد آورم

پیمبر براهیم بود آن زمان

بدش نام زردشت از آسمان ...

... بیآورد نزدیک دشمن سپاه

به جنگ اندر آمد هم از گرد راه

طلایه بزد بر طلایه نخست ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۸

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

... چو یک در ببندی گشاید دگر

به هر راه غولیست گسترده دام

منه تا توان اندرین دام گام ...

اسدی توسی
 
۱۴۳۹

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

... بدین آن دهد کآید آن را برون

درین بخش او راه داند که چون

یکی گفت مرغی چو رنگی تذرو ...

... چرا جز شما نیست ایدر کسی

دژم هر کسی گفت کز راه راست

یکی بیشه نزدیک این مرز ماست ...

... برد هر که یابد ز ما ناگهان

به راهش بویم از نهان دیده دار

گریزیم چون او شود آشکار ...

... همان گه بیاکند چرمش به کاه

برافکند بر پیل و برداشت راه

به سوی بیابانی آمد شگفت ...

... بر او نردبانی هم از خاره سنگ

یکی راهش از پیش دشوار و تنگ

از آهن دری بر سر نردبان ...

اسدی توسی
 
۱۴۴۰

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

... چو پولی است زی آن جهان این جهان

در او عمر ما راه و ما کاروان

چو از بهرم آن کاو شد آباد داشت ...

... نریمان فرخنده را همچنین

همه راه بودند با می به دست

شدند اندر ایوان به هم شاد و مست ...

اسدی توسی
 
 
۱
۷۰
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۱۰۱۶