گنجور

 
۹۷۸۱

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱ - وداع جوانی

 

... بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد

کمان ابروی من چون تیر رفت و چرخ چوگانی

به زیر بار غم بالای چون تیرم کمانی کرد ...

شهریار
 
۹۷۸۲

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳ - ستاره صبح

 

... سپاه شب به هزیمت چو دود بگریزد

عروس خاوری از پرده برنیامده چرخ

همه جواهر انجم به پای او ریزد ...

شهریار
 
۹۷۸۳

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷ - سینمای خزان

 

... تنی تکیده ام و چشم رفته در ته چاه

که چرخ چاهکنم چشمه می کند کاریز

به سینمای خزان ماجرای خود دیدم ...

شهریار
 
۹۷۸۴

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸ - به مرغان چمن

 

... شب پاییز تبریز است و در باغ گلستانم

گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازی

من از بازی این چرخ فلک سر در گریبانم

به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بی حاصل

به چرخ افتاده و گویی در آفاقست جولانم

چه دریایی چه طوفانی که من در پیچ و تاب آن ...

شهریار
 
۹۷۸۵

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲ - حرم قدس

 

... در پناه علم سبز تو با چهره زرد

به تظلم ز بر چرخ کبود آمده ایم

تا که مشکین شود آفاق به انفاس نسیم ...

شهریار
 
۹۷۸۶

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶ - دالان بهشت

 

... رفتیم رو به کاخ آمال و آرزوها

آنجا که چرخ بوسد ایوان بارگاهی

دالانی از بهشتم بخشید و دلبخواهم ...

شهریار
 
۹۷۸۷

شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » سهندیم

 

... گؤز آچیب-یومما چیراغ لار کیمی یاندیقدا سؤنورلر

صحنه لر چرخ فلک تک بورولوب گاه دا چؤنورلر

کؤلگه لیک لر سورونورلر ...

شهریار
 
۹۷۸۸

شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » شاطر اوغلان

 

... نیله یک زورناچی نین بورنو گره ک ییلله نسین

بو گیجللنمه دن آی چرخ فلک سنده یورول

بو حیاسیز گونه گوزلر نه قده ر زیللنسین ...

شهریار
 
۹۷۸۹

رهی معیری » غزلها - جلد اول » طوفان حادثات

 

... داریم دولتی که سلیمان نداشته است

غافل مشو ز گوهر اشک رهی که چرخ

این سیمگون ستاره به دامان نداشته است

رهی معیری
 
۹۷۹۰

رهی معیری » غزلها - جلد اول » ترک خودپرستی کن

 

... نور صبحگاهی را بر جبین ما بینی

در مصاف مسکینان چرخ را زبون یابی

با شکوه درویشان شاه را گدا بینی ...

رهی معیری
 
۹۷۹۱

رهی معیری » غزلها - جلد اول » چشمهٔ نور

 

... خاکیم و دل آویزتر از بوی عبیریم

از نعره مستانه ما چرخ پر آواست

جوشنده چو بحریم و خروشنده چو شیریم ...

رهی معیری
 
۹۷۹۲

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » غنچه پژمرده

 

... هرکه از سر بگذرد از فکر بالین فارغ است

چرخ غارت پیشه را با بی نوایان کار نیست

غنچه پژمرده از تاراج گلچین فارغ است ...

رهی معیری
 
۹۷۹۳

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » فریاد بی‌اثر

 

... صبر از دل و تاثیر ز فریاد گریزد

گر چرخ دهد قوت پرواز رهی را

چون بوی گل از گلشن ایجاد گریزد

رهی معیری
 
۹۷۹۴

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » گلبانگ رود

 

... بیا ساقی که رفت از دل غم بود و نبود امشب

فراز چرخ نیلی ناله مستانه ای دارد

دل از بام فلک دیگر نمی آید فرود امشب ...

رهی معیری
 
۹۷۹۵

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱ - نیروی اشک

 

... در تیره شامی از بر خورشید طلعتی

طبع هوا دژم بد و چرخ از فراز ابر

همچون حباب در دل دریای ظلمتی ...

رهی معیری
 
۹۷۹۶

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۷ - سرنوشت

 

اعرابی ای به دجله کنار از قضای چرخ

روزی به نیستانی شد ره سپر همی ...

... القصه گشت طعمه آن جانور همی

جادوی چرخ چون کند آهنگ جان تو

زاید بلا و حادثه از بحر و بر همی ...

رهی معیری
 
۹۷۹۷

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۹ - مطایبه (طبیب و بیطار)

 

عمری از جور چرخ مینارنگ

رنجه بودم ز رنج بیماری ...

رهی معیری
 
۹۷۹۸

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۵ - چشم فیروزه‌گون

 

... در انگشتری داشت فیروزه ای

که هم رنگ آن چرخ مینا نداشت

همه خیره در جلوه و رنگ او ...

رهی معیری
 
۹۷۹۹

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۳۳ - بزم زهره

 

تو ای آتشین زهره کز تابناکی

فروزان کنی بزم چرخ کهن را

برون افکنی از پی دل فریبی ...

رهی معیری
 
 
۱
۴۸۸
۴۸۹
۴۹۰
sunny dark_mode