گنجور

 
۹۴۱

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - در مدح سلطان اعظم سنجر

 

... آب چشمم زآتش هجران چنان رنگین شدست

کز رخ باد بهاری خاک کوه لاله زار

آب چشم و آتش دل را ندارم هیچ دفع ...

انوری
 
۹۴۲

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - در مدح شمس‌الدین اغل بیک

 

... همه کشور ز آه من بیدار

رخم از خون چو لاله خودرنگ

اشکم از غم چو لؤلؤ شهوار ...

انوری
 
۹۴۳

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۱ - در مناجات باری تعالی

 

... گهی ز آب کند تازه چهره گلزار

گهی ز باد کند باز لاله را یلمق

گهی ذلیل کند قوم فیل را از طیر ...

انوری
 
۹۴۴

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح ناصرالدین طاهر و وصف ربیع

 

... سبزه چون دست به هم درزند اندر صحرا

لاله را پای به گل در شود اندر منهل

ساعد و ساق عروسان چمن را بینی ...

... که کند با رخ آیینه به سوهان مصقل

وان کند عکس گل و لاله به گردش که به شب

عکس آتش بکند گرد تنور و منقل ...

انوری
 
۹۴۵

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶ - در مدح سلطان غیاث الدین ابوشجاع سلیمان شاه‌بن محمد

 

... همواره تا که دارد مشاطگی نیسان

رخسار لاله رنگین زلف بنفشه پر خم

با آفتاب و سایه روان باد امر و نهیت ...

... یا چون بنفشه باد زبان از قفا کشیده

خصم تو یا چو لاله به خون روی شسته از غم

انوری
 
۹۴۶

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴ - در صفت قصر و باغ منصوریه و مدح ناصرالدین طاهر

 

... مجمر غنچه پر از عود قماریست بسوز

هاون لاله پر از عنبر ساراست بسای

آصف ملک سلیمان دوم خیمه بزد ...

انوری
 
۹۴۷

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۶ - در مدح ناصرالدین طوطی‌بک

 

... باز آمده در ضمان به روزی

بر لاله رمح و سبزه خنجر

در باغ مصاف کرده نوروزی ...

انوری
 
۹۴۸

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح سید سادات

 

... نیلوفر تیغ چشمها را

چون لاله کند به کم بقایی

از نسبت فعل سایه گیرد ...

انوری
 
۹۴۹

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹ - در مطایبه گوید

 

... چنانکه گشت هوای نیاز ازو محجوب

دهان لاله رخانم به خنده بازگشای

از ابر جود در آنم یکی یم مقلوب

انوری
 
۹۵۰

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - حساد او را به تهمتی منسوب کردند قسمیات در نفی تهمت و ذم شاعری و استغفار گوید

 

... کمین سلطنتش در مصاف کون و فساد

سنان لاله به خون دلش بیالودست

سیاه روی سپهر کبود کسوت را ...

انوری
 
۹۵۱

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح ترکان خاتون

 

... رنگ فرسای مشکسای آرد

لاله ناشکفته بی رزمی

رمحهای سنان گزای آرد ...

انوری
 
۹۵۲

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۷ - ایضا طلب شراب کند

 

ای بزرگی که کلک وهمت تو

روی امید را چو لاله کنند

از یک احسان تو شکسته دلان ...

انوری
 
۹۵۳

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۰ - مخدوم به حکیم جام شرابی بخشیده در شکر آن و طلب شراب گوید

 

... باد بر دست تو میی که به عکس

رنگ رخسار لاله برباید

صرف و پالوده ای چنانکه به لطف ...

انوری
 
۹۵۴

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۹ - در مذمت اهل سوق

 

... امید مکن راستی از پشت بنفشه

تا روی تو چون لاله به خونابه نشوید

قولی نبود راست تر از قول شهادت ...

انوری
 
۹۵۵

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۸ - در مدح تاج الدین ابوالمعالی محمد المستوفی گوید و عرق نسترن خواهد

 

... به من فرست وگرنه بگوی تا بخرم

زبان چو لاله به گرد دهان درافگندی

که گر نیارمت از سبزه دمن بترم ...

انوری
 
۹۵۶

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۷ - در وصف بزرگی و کرم صاحب ترمد

 

... گفتم او را حاش لله این تساوی شرط نیست

لاله هرگز کی کند رمحی و سوسن ناچخی

این میان صوفیان باشد که هنگام خطاب ...

انوری
 
۹۵۷

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۱ - در مدح فیروزشاه

 

... باز آمده در ضمان بهروزی

از لاله رمح و سبزه خنجر

در باغ مصاف کرده نوروزی ...

انوری
 
۹۵۸

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴

 

از شعله لاله جهان نور گرفت

وز چهره گل روی زمین حور گرفت ...

انوری
 
۹۵۹

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹

 

... بیدار چو نرگسم به گرد کویت

چون لاله شوم سوخته دل گر بنهم

مانند گل دو رویه رو بر رویت

انوری
 
۹۶۰

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳

 

روی تو که شمع لاله زو درگیرد

گل پرده ز روی با تو چون درگیرد ...

انوری
 
 
۱
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
۳۶۲