گنجور

 
انوری

ای بزرگی که کلک وهمت تو

روی امید را چو لاله کنند

از یک احسان تو شکسته‌دلان

جبر کسر هزار ساله کنند

به نماز در تو بگرایند

آن کسان کز نیاز ناله کنند

قحط فرموده قلتبانی چند

که خری را به یک نواله کنند

در وثاق من آمدند امروز

تا بلا را به من حواله کنند

دفع ایشان نمی‌توانم کرد

جز به چیزی که در پیاله کنند