قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۱
... یار من بی سروپا خوانده مرا
فکر کفش و کلهی باید کرد
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح علی بن ابی طالب(ع)
... بتیغ بود کجا حاجتش که می افراخت
گه جدل به کفش پنجه ذوالفقار انگشت
مبارزی که ز نیروی دست و بازویش ...
... برای بخشش خاتم که در رکوع چو موج
از آن به بحر کفش گشت بیقرار انگشت
که بود خاتم اگر خاتم سلیمانی ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۰ - تاریخ عمارت
... که پایه اش ز بلندی بآسمان ماند
بگاه ریزش ابر کفش عجب باشد
به بحر قطره ای و گوهری بکان ماند ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۷
از سیلی غم چند کنی چهره بنفش
وز سختی راه نالی و تنگی کفش
راضی بقضا باش که با حکم خدا ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها » شمارهٔ ۳۸ - تاریخ آبادی مسجد کاشان
... هست چون سبزه ز باران تازه
آن که با جود کفش هر روزه
عهد نو سازد و پیمان تازه ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۸ - تجدید مطلع
... گلشن بود از فیض ولایش دل دانا
از رشح کفش دامن نیسان گهرآگین
وز خلق خوشش باد بهاران به مواسا ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - و نیز در مدح آن بزرگوار (ع)
... نور ازلی نفس نبی شاه جهان بخش
کٙز فیض کفش زنده بود نام کرم را
مقصود قضا شیر خدا قاضی فردا ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب
... از ژاله ستاند دیت لاله ستان را
بردارد اگر باد کفش دست تسلی
گیرد دل دریا تب و تاب عطشان را ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - تجدید مطلع
... خورشید بر دمد ز بن ناخن هلال
گیرد اگر به پیش کفش ز افتقار دست
بخشد اگر عنایت او خلعت بقا ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - مدح و منقبت حضرت مولی الموالی علی بن ابیطالب (ع)
... کل چیند از ریاض شمش دست کامجو
زر گردد از ثنای کفش طبع چون نحاس
جاییکه صولتش به ضعیفان مدد کند ...
... سرگشتگی ز سعی نگشتی نصیب آس
ابر کفش چو نامیه را مایه ور کند
در مزرع جهان نکشد خوشه جور داس ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام
... ناصیه آرای دین غره ایمان او
دل به تمنا دهد رشح کفش خضر را
جان به مسیحا دهد لعل سخندان او ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در منقبت و توسّل به حضرت ولی عصر (عج)
... سخن آید از خامه بیرون حنایی
ز تشریف ابر کفش در بهاران
کند شاهد غنچه گلگون قبایی ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱
... در میکشی نگار من از بس حجاب داشت
پیمانه در کفش عرق آفتاب داشت
دیشب به کوی او شدم از رشک بدگمان ...
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۲ - کف نیاز به دربار بی نیاز به دعا گشودن و گوهر مدعا از نیسان عطا ربودن
... نفس گردد به کیش سینه اش تیر
تهی باشد کفش از صید مقصود
کمین بیهوده سعیش جمله نابود ...
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۸ - شمع محبّت در انجمن غیرت افروختن و پروانه ی غیرت سوختن
... رگ موجش تعینهای هستی
کفش در رقص چون مستان سرشار
به جامش جلوه گر عکس رخ یار ...
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۹ - کام بخشی خامهٔ حکمت نگار به یاد خلاصهٔ ادوار و نقاوهٔ اخیار والد بزرگوار حشره الله مع الاطهار
... غلام به اخلاص ختم رسل
لبش فیض بخش و کفش زرفشان
به امداد او زال رستم نشان ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹
... دست طمع ز دامن دوران بریده ایم
کفش زمانه راست نیامد به پای ما
خود را به تیر آه غریبان سپر مکن ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۶
... جز دل عاشقان نشد معبد ذات اقدست
کون و مکان دو کفش تنگ آمده پیش پای تو
مردم دیده خاک ره در نظر منزهت ...
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح ابوالحسن علی بن ابیطالب گوید
... پی تشنگان زلال سحابش
انامل محیط کفش را جداول
تو آن بحر جودی که در وقت احسان ...
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در بیوفایی روزگار و مدیحه رسول مختار گوید
... آمدی در برش جدی به بیان
آمدی در کفش حصی بمقال
دیده پاک اوست درج حیا ...