گنجور

 
۸۸۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۰

 

... خامشی را دام راحت کن که اینجا بحر هم

هر قدر دزدد نفس در خویش ساحل می شود

گرد بیقدری عروج دستگاه حاجت است ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۱

 

... در پناه دل توان رست از دو عالم پیچ و تاب

برگهر موجی که خود را بست ساحل می شود

بسکه ما حسرت نصیبان وارث بیتابی ایم ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۷

 

... خاک صحرای فنا خمخانه جوش بقاست

یک قلم ساحل شوید و ساغر دریا زنید

کشته تیغ نگاه لاله رویانیم ما ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۰

 

... تا نگردد همتت ممنون سامان غنا

چون گهر زین بحر غیر از گرد ساحل برمدار

گر ز جمع مال سودی بایدت برداشتن ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۷

 

... هرکه را دیدیم فکری آنسوی تحقیق داشت

بیکرانی رفت از این دریای ساحل انتظار

از هوس جز ناامیدی با چه پردازدکسی ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۴

 

... خواه دنیا خواه عقباگرد بیتاب دل است

بحر و ساحل ریشه گیر از تخم خودروی گهر

ذوق جمعیت جهانی را به شور آورده است ...

... آبرو دست از تلاش کار دنیا شستن است

خاک ساحل باش ای نامحرم خوی گهر

مدعا زین جستجو افسردن است آگاه باش ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۲

 

... زین مد امل آب به غربال و سبد گیر

بی مغزی از این بحر فتاده ست به ساحل

گیرم گهرت آینه پرداخت ز بد گیر ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

... سلامت آرزو داری برو ترک سلامت کن

به ساحل موج این دریا شکستن می برد زودش

نپنداری ز جام قرب زاهد نشیه ای دارد ...

بیدل دهلوی
 
۸۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۹

 

... به دوش ناله گرفته ست بار جستن خویش

در این محیط که جز گرد عجز ساحل نیست

مگر چو موج ببندید برشکستن خویش ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۰

 

... صفحه واری شاید از توفان کند مسطر محیط

عزت و خواری غبار ساحل تمییز ماست

ورنه از کف فرق نگرفته است تا عنبر محیط ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۱

 

گشتم از بی دست و پاییها به خشک و تر محیط

کشتی از تسلیم پیدا کرد ساحل در محیط

قاصدان شوق یکسر ناخدایی می کنند ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۳

 

... بیدل اینجا آفت امداد است سعی عافیت

فکر ساحل می تراشدکشتی ازکام نهنگ

بیدل دهلوی
 
۸۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۷

 

سنگی چو گوهر بستیم بر دل

از صبر دیدیم در بحر ساحل

رحمت گشوده ست آغوش حاجات ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۸

 

... گر همه توفان کنم موجم خروش آهنگ نیست

بحرم اما در لب ساحل زبان دزدیده ام

بر سرکوی تو هم یارب نینگیزد غبار ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۶

 

... تشنه کام امن بودم زین محیط

خاک مالیدم به لب ساحل شدم

جوهر تیغش پر طاووس داشت ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۱

 

... در بحر به آبی گهرم را نخریدند

خشکم ز تحیرکه به ساحل چه فروشم

اظهار قماش همه کس نقص و کمالی ست ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۱

 

... گل نیز گریبان شده از حسرت چاکم

خاشاک به ساحل رسد از دست رد موج

از تیغ اجل نیست درین معرکه باکم ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۴

 

... انگور نگردد گره ریشه تاکم

بی موج به ساحل نرسد کشتی خاشاک

از تیغ اجل نیست در این معرکه باکم ...

بیدل دهلوی
 
۸۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۹

 

... به پستی می توان زد لاف معراج از لب بامم

هزاران موج ساحل گشت چندین قطره گوهر شد

همان محمل طراز دوش بیتابیست آرامم ...

بیدل دهلوی
 
۹۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۲

 

... هیچ موجی از کنار این محیط آگاه نیست

من ز خود بیرون روم تا ساحلی پیداکنم

ناخنی در پرده طاقت نمی یابم چو شمع ...

... بیدل از گردون نصیب من همان لب تشنگی است

گر همه مانند ساحل ساغر از دریا کنم

بیدل دهلوی
 
 
۱
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۴۷
۶۰