گنجور

 
۸۰۱

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر

 

... از پی نظم جهان کرد بساط شطرنج

چرخ را اسب و رخی طرح کند در تدبیر

فتنه را بر در شه مات نشاند بی رنج ...

انوری
 
۸۰۲

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۴ - در عارضهٔ خاتون عصمةالدین رضیةالملوک

 

... تا که در نطع دهر در بازیست

رخ بهرام و اسب مار اسفند

باد فرزین عز و عمرت را ...

انوری
 
۸۰۳

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۱ - اسب پیری را مذمت کند

 

خسرو از اصطبل معمورت که آن معمور باد

کام ور اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید

مرکب میمون ادام الله توفیقه که هست ...

... وز خطرهای سپهری دیده سرت چه دید

اندر آن وقتی که عالم جمله اسبان داشتند

مجلس شیخ الشیوخی سبزها چون می چرید ...

... رستم دستان صف گردان لشکر چون درید

اسب اندر خشم شد الحق ندانی تا چه گفت

پشت دست از غبن من آنجا به دندان می گزید ...

... وه وه این اشکال بین کاین بر سر من آورید

گفتمش اسبا قدیما خرنه ای آخر بگوی

تا مبارک مقدمت در دور عالم کی رسید ...

انوری
 
۸۰۴

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۸

 

... روید از سنگ خاره مرزنگوش

تا جهان اسب دولتت زین کرد

چرخ را هست غاشیه بر دوش ...

انوری
 
۸۰۵

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۹ - در مذمت کسی گفته

 

... همین دارند هر ماری و موری

ز اسب و تخت تو رشکم نیاید

نه من همچون توام کری و کوری ...

... چو بر تختی جمادی بر جمادی

چو بر اسبی ستوری بر ستوری

انوری
 
۸۰۶

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۱ - در مدح فیروزشاه

 

... فرزین بنهی به عرصه رستم را

آنجا که به لعب اسب کین توزی

صد شه به پیاده ای براندازد ...

انوری
 
۸۰۷

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۵ - صاحب به حکیم اسبی وعده کرد در تقاضای آن این قطعه را گفته

 

... ز حسب واقعه بنویس چند بیت کماهی

به یاد تست همانا حدیث بخشش اسبی

که کهرباش چو بیند کند عزیمت کاهی

برون نمی شود از گوشم آن حدیث و تو دانی

حدیث اسب نیاید برون ز گوش سپاهی

و گربها بود آنرا بها پدید نباشد ...

انوری
 
۸۰۸

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳

 

... وز دولت و اقبال شهی کسب تراست

امروز به یک حمله هزار اسب بگیر

فردا خوارزم و صدهزار اسب تراست

انوری
 
۸۰۹

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹

 

... وان شب که مرا با تو به بازی گذرد

گویی که همی بر اسب تازی گذرد

انوری
 
۸۱۰

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱

 

... تا ملک عراق چون خراسان نکند

اسب تو ز تاختن فرو ناساید

تا پیش در خلیفه جولان نکند

انوری
 
۸۱۱

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۶

 

... با چرخ چو با آتسز اگر رزم کنیم

گردن به سم اسب چو خوارزم کنیم

انوری
 
۸۱۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - پیغام بخاقانی شروانی

 

... بخطه کاندر وهم در آید بسر

بدین سخن ریزه کس اسب به جولان برد

عراق آنجای نیست که هرکس ازبیتکی ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ملک اعظم حسام الدین اسپهبد مازندران

 

... قصب و پرنیان همی بخشد

گله ها اسب و تختها جامه

بیگان و دو گان همی بخشد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح بدرالین عمر

 

... بمیدان حمله همچون شیر نر برد

بمیدان هنر اسب کرم تاخت

بچوگان وغا گوی ظفر برد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش دنیا

 

... هم شود زآه کسی خیل سپاهت ترت و مرت

هم کند دود دلی اسب و سلاحت تارو مار

روز سگ میباش و شب مردار تا از خود خوری ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح اتابک محمد بن ملکشاه

 

... که هست بر عدوی تو چو حلقه خاتم

فلک چو زنگی اگر پاسبان بام تو نیست

چرا بطبلک خورشید و مه شود خرم ...

... ازان کناره دریا بدین سواحل یم

بسم اسب زمین را زهفت شش کرده

پس آسمانرا گرده زی گرد آن هشتم ...

... در آنزمان که دلیران ز حرص گیر و بدار

فرو گذارند اسباب زندگی مبهم

غریو کوس برنجین و بانگ رویین نای ...

... چو ژنده پیل دمان و چو شرزه شیر دژم

بنعل اسب بپوشیده خاک هفت اقلیم

ببانگ کوس بدریده سقف نه طارم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مرثیت قوام الدین و تهنیت رکن الدین برای برء مرض

 

... تیغ آن برنده تر که ضعیفش کند فسان

امروز اسب دولت تو تیزتر رود

کز بند و قید حادثه شد مطلق العنان ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - قصیده

 

... زخون عدو رانده دریا و دروی

زاسبان چون باد زورق گرفته

سمندت عدورا به پی در سپرده ...

... همه زین زرین مرصع نهاده

همه اسب تازی مطوق گرفته

چو لاله قباهای اطلس بریده ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۱۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - چیستان در مدح رکن الدین

 

... پاکدامن بود و راست رو و کوته دست

هر چه اسباب معالیست میسر بادش

کانچه انواع معانیست بحمدالله هست ...

... زیرتر پایه قدرت فلک اعظم باد

زین اقبال تو بسته همه بر اسب مراد

سیر گردون ز پی جاه تو بر حسب مراد

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۸۲۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در شکایت از روزگار

 

... خواهی که بر کتف فکنی اطلس و قصب

خواهیکه در طویله کشی اسب خنک وبور

چون سگ درنده باش و چو کرکس حرامخوار ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
۱۱۷