... نخورد کودک ما شیر ز پستان کسی

زاهد بی مزه و سیر خیابان بهشت

من سودازده و چاک گریبان کسی ...

... تصرف دل ما را بس است ایمایی

برآورد ز خیابان خلد سر صایب

کسی که رفت به یاد بلند بالایی

... هر که اینجا از هجوم زایران یابد فشار

می رود فردا سراسر در خیابان بهشت

هر که را امروز افتد در خیابانش گذار

هر که باشد در شمار زایران درگهش ...

... گر دهد طاوس را در گلشنش ره باغبان

از خیابان پر از گلهای رنگارنگ او

داغها دارد ز انجم بر سراپا کهکشان ...

... چشمه ها مشرق خورشید درخشان شده است

می دهد یاد سر پل ز خیابان بهشت

شمع و گل چهره حورست که تابان شده است ...

... عمر دوباره سایه بالای دلبرست

کج می کند نظر به خیابان باغ خلد

چشمی که محو قامت رعنای دلبرست ...

صنوبر قامتی کز خاک می روید گرفتارش

خیابان می کشد چون سرو قد از شوق رفتارش

کند گل جمع خود را چون تو در گلزار می آیی

خیابان می کشد قد چون تو در رفتار می آیی

سپهری ست مشهد سعادت نشان

خیابان او نایب کهکشان

ز خاک در خسرو هشتمین ...

... صبا چون به تهلیل پرداخته

به آب خیابان وضو ساخته

زآبش صدف گر شود بهره ور ...

... نکرده به رقص طرب کوتهی

رود از خیابان به هر خانه آب

به رنگ ضو از چشمه آفتاب ...

... درین گلشن ندارد قدر خاشاک

ارم گو از خیابان سینه کن چاک

برای چشم زخم این گلستان ...

... ز فیلان نهر را هر سو شکافی

خیابانی به راه کوه قافی

عیان از سادگی راز نهانش ...

... بقا را دمش آتشین اژدهاست

که زخمش خیابان شهر فناست

بود آتش پنبه زار بقا ...

... هر یک چو بنای چرخ عالی

مانند نهال گل خیابان

چون گل در خانه هاش خندان ...

... مرا ز دیده روانست اشک لیل و نهار

فراق صحن و خیابان مشهدم دارد

ز صحن چرخ و خیابان کهکشان بیزار

فلک ندانم ازین پس دگر چه خواهد کرد ...

گرفتم در نظر هر جا شدم آن قد موزون را

خیابان کردم از یک سرو بر خود کوه و هامون را

مربی گر نباشد آفتاب طلعت لیلی ...

... باغبان از دیدن گلزار حسنش رسم کرد

بر گلستان از خیابان ها خط بطلان زدن

پیش واعظ ابر و برق مزرع آسودگی ...

... گل از ژاله دندان بهم میزند

خیابان و هر سو نهالی بلند

چنین مسطر نظم کم بسته اند ...

... باغبان خضر است گلزار تماشای تو را

صد خیابان سرو بالا می کشد از دیده ام

در نظر دارم خیال سرو بالای تو را ...

... می کند چون نقش پای دل گلی در آستین

جاده شوق از خیابان گلستان خوش تر است

بستر ریگ روان همراه داری منعمی ...

... چشم بر رهت دارند کوچه باغ ها امروز

از دوروی صف بسته در چمن خیابان ها

ساغر تهیدستی عمر می کند افزون ...

... فتنه او دامن آخر زمان خواهد گرفت

صد خیابان سرو را قدش به خاک افگنده بود

انتقام خویش اکنون باغبان خواهد گرفت ...